دلم گرفته از این همه ادم های بد
از این همه خوبی ک در حق همه کردم وقتی نوبت من شد گفتن ببخشید !!
از این همه سادگی خودم از اینکه فکر کردم مثل خودم مهربونن
از اینکه هنه چنگ زدن ب روحم
از اینکه چرا خدا میذاره اینطوری بش من ک بد نبودم
از اینکه این همه ادمها نقاب دارن
این همه دورو ان
اینک ب هر ثانیه ای رنگ عوض میکنن
اینکه هرچی خوب باشی له تر میشی
اینکه برای خدا ثواب کردی و دلت کباب شد
اینکه نگاهدب دلت نمیندازه
اینکه همش تو ذهنته مگه من بد بودم؟