خدایابندهات باهام کاری کردن که ازت دورشدم (به جرم دختربودن هزارسیلی برصورتم زدن،ارزوی زندگی کردن به دلم گذاشتن به دلم موند همه ی آرزوهام... )تورولابه لای دردام گم کردم توبیاوخدایی کن پیدام کن
بازفکرکنم عزیزم وضع نوازمن بهترباش من که مطمئنم سرراهیم پدرمادرم هیچ عاطفه ای نسبت بهم ندارن اینقداذیتم میکنن همش سرکوفت حتی نمیزارن دوستاموببینم خسته شدم
خدایابندهات باهام کاری کردن که ازت دورشدم (به جرم دختربودن هزارسیلی برصورتم زدن،ارزوی زندگی کردن به دلم گذاشتن به دلم موند همه ی آرزوهام... )تورولابه لای دردام گم کردم توبیاوخدایی کن پیدام کن