2777
2789
عنوان

هر دفعه به یه بهونه‌ای😫

123 بازدید | 14 پست

بچه‌ها هر وقت میایم خونه‌ی برادر شوهرم، همسرم‌به یه دلیلی برنمیگرده میگه شبو بمونیم فردا ميريم 

امروز دیگه قرار بود بیام عیادت و قبل از ۹ شب برگردیم ولی بازم موند گفت چون بابام اومده

الانم از ظهر با پالتو نشستم چون نمیدونستم قراره بمونیم😫😫😫

تنها مشکلم باهاش اینه چیکار کنم به نظرتون؟


بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب برادرشه حرف واسه گفتن زیاد دارن. شما هم پیشبینی موندن داشته باش همیشه لباس راحت بزار  جاریت ...

جاریام خوبن ولی سنشون زیاده نسبت به من و باهاشون راحت نیستم اصلا معذبم اینجا

جاریام خوبن ولی سنشون زیاده نسبت به من و باهاشون راحت نیستم اصلا معذبم اینجا

ببین گلم خوانواده اش هستن. خداروشکر که رابطه شون خوبه. برادر پشت برادره.....بعضی برادرا سایه همو با تیر میزنن 

شما هم خوش بگذرون. یکم با جاریت حرف بزن یکم توی گوشی باش یا برو توی اتاق استراحت کن. اگه بلوز و شلوار تنت هست پالتوت رو دربیار راحت باش 

نیکی خانوم کاری نمیشه کرد یکم همراهیش کن بگو  امشب میمونیم ولی دیگه تکرار نشه چون جای خوابمون عوض که بشه من بدخواب میشم.  وخوشحالم که باباتو  زیارت میکنی و این حس قشنگه.حتی اگر برات حس قشنگی نیست و جات تغییر کرده و راحت نیستی ولی هندونه بزرگ بذار زیر بغل شوهرت تا یوقتی که کارش داری یادش باشه هندونه هارو. 😁

نیکی خانوم کاری نمیشه کرد یکم همراهیش کن بگو  امشب میمونیم ولی دیگه تکرار نشه چون جای خوابمون ع ...


واقعا این رفتاراش کلافم میکنه قبلنم چند بار تکرار کرده😑

میخواد منو تو عمل انجام شده قرار بده اولش میگه نمیمونیم‌بعدش میگه میمونیم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز