2737
2734
عنوان

چه غم هایی رو تجربه کردید که فکر میکردین دیگه ته تهشه؟

| مشاهده متن کامل بحث + 480 بازدید | 55 پست

آره سال 94 بود که پدربزرگ و مادربزرگمو از دست دادیم از هر نظر بدبیاری نیاوردیم هرماه یکی از فامیلامون می مرد حتی تو همون سال شوهر عمم فوت کردن کلا سال بدی بود امیدوارم هیچ وقت برنگردن اون روزا

ففعلار و  که همه میگن صبر و من صبر. تموم شده

عزیزم پسر گلت مشکل رفلاکس داره شیر خودت اذیتش میکنه شیر خشک نمیخوره 

مولای من ای غایب از نظررر..میدانم بنام مادرت حساسی آقااااااا . بنام عمه ت زینب حساسی آقاااااا ...از علی اصغر امام حسین بگویم .. یا از جدت امام رضاااااااا ....فقط میدانم فرزندم را اسماعیل وار..بمانند حضرت ابراهیم ...در راه مادرت حضرت زهرا و اهل بیت قربانی کردذممم..و چون مثال حضرت یعقوب،دل از یوسفم کشیدم آنگاه تو بمن برگرداندی.... رمز آیادراین بود.شکررررر...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

مرگ یدونه داداشم

برای چی جواب میدی قربونت؟چی رو میخوای قانع کنی؟کی رو میخوای راضی کنی؟ این مردم از خداشون ناراضی‌ان...از زندگیشون ناراضی آن...حالا تو میخوای اینارو توضیح بدی،راضی کنی؟ بعد به تو میگن تو یه جای دیگه هم بد بودی!بگید بیست جای دیگه هم بد بودم...شما تازه از یه بدی من خبر دارید؟من پر بدی ام...برای چی دفاع میکنید؟ما تاکی میخوایم این بازی رو بگذاریم؟چرا ما می‌ایستیم تو پیستی که مردم مشت بزنن می‌افتیم به بدبختی بلند میشیم دوباره بزنن باز دوباره بلند بشیم!این هنره؟!

داستان زندگیمو با اکانت دیگم نوشتم ،یه چن روزی پربازدید بود ، غمای عجیبی تو زندگیم داشتم و تجربه کردم ،واسه خیلیا تحملشون ناممکنه ،ولی چون از ترحم و دلسوزی بیزارم نه با این اکانت اصلیم نوشتمش ،نه خیلی از دوروبریام از زندگیم میدونن 

تو همه روزای سختی که به من گذشت رو دیدی💐 من همیشه حضورتو تو زندگیم حس کردم❤ یه روز ازت یه پسر خواستم تا حامی و تکیه گاهم بشه و تو بهم دادیش ❤ حالا ازت یه دختر خواستم که مونس و همدمم بشه و بازم تو بهم دادیش ❤ گفتی ان مع العسر یسرا ، فان مع العسر یسرا💐 بابت همسر خوبم، خونه نقلی و پر از آرامشم و این روزای زیبایی که از سختی به آسونی رسوندیم شکرت ❤ حالا من مامان یه آقا پسر خوشتیپ و یه نی نی دختر خانم زیبا هستم 😍

روزی که فهمیدم مشکل ناباروریموو جدیه دنیا رو سرم خراب شد

ولی خب به نظرم همیشه اتفاقای بدتری هم هست

آی وی اف، میکرو، میکرواینجکشن، ای یو آی... اینا روش های کمک باروری هستن توی آزمایشگاه تخمک از بدن خانم و اسپرم از بدن آقا گرفته میشه جنین(مراحل اولیه) به وجود میاد و توی رحم خانم گذاشته میشه توروخدا دیگه نپرسید آی وی اف چیه؟! 🙂🙂🙂جمله ی الان دیگه با پیشرفت علم ناباروری وجود نداره با وجود امیدی که توش هست یه دروغ محضه🙄🙄🙄انقدر به تازه عروس داماد ها و کهنه عروس داماد ها نگید بچه دار بشید حتی اگه بگید نینی نمیاری هم باز از زشتی سوال کم نمیکنه به هیچ زنی نگید بچه نداری راجتی تا بچه نداری خوش باش شما از دل کسی خبر نداری شاید اینا آرزوش باشه اما مشکلی داره 😭😭😭باور کنید خدایی هست اون دنیایی هست و ما به خاطر حرفای نسنجیده مون باید جواب بدیم😪اینکه حواسم نبود ته دلم چیزی نبود از رو خیر خواهی گفتم و منظوری نداشتم همش توجیهه برای مایی که تو قرآنمون هزار بار به تفکر و تعقل و اندیشه دعوت شدیم!!! 😑😑😑
2740

پدرم طی دوسال سه تا از برادراش فوت کردن. آنقدر غصه و حرص خورد معدش مشکل خورد کارش ب جراحی معده رسید سرطان .الان خداروشکر بهتره 

حرص نخورید عصبی نشید سر مشکلات. ب سلامتی خودتون ضربه میزنه 

  خدای ارحم الراحمین اگر تو بخوای میشه  بخواه برای من انچه را که دلم میخواهد  
پدرم طی دوسال سه تا از برادراش فوت کردن. آنقدر غصه و حرص خورد معدش مشکل خورد کارش ب جراحی معده رسید ...

عزیزم هنوزم معده ش اذیته 

مولای من ای غایب از نظررر..میدانم بنام مادرت حساسی آقااااااا . بنام عمه ت زینب حساسی آقاااااا ...از علی اصغر امام حسین بگویم .. یا از جدت امام رضاااااااا ....فقط میدانم فرزندم را اسماعیل وار..بمانند حضرت ابراهیم ...در راه مادرت حضرت زهرا و اهل بیت قربانی کردذممم..و چون مثال حضرت یعقوب،دل از یوسفم کشیدم آنگاه تو بمن برگرداندی.... رمز آیادراین بود.شکررررر...
عزیزم هنوزم معده ش اذیته  


آذرماه عمل کرد. الان شیمی درمانی داره میشه. عوارض شیمی درمانی یکم اذیتش می‌کنه وگرنه نه خداروشکر مشکل معده مث قبل نداره

  خدای ارحم الراحمین اگر تو بخوای میشه  بخواه برای من انچه را که دلم میخواهد  

از کۉچیکی عاشق بچه بودم  16سالگی روزی ک وارد اتاق عمل شدم و تخمدانمو دراوردن گفتم دیگه تهشه

خدایا شکرت بخاطر پسر گلم...و همسر خوبم...همیشه دوست دارم بانظراتم بقیه رو خوشحال کنم و واقعا کمک کنم.امیدوارم بتونم اینکارو براتون بکنم

دم عروسیمون بود  شوهرم یه خونه خریده بود باقیمت پایین کهنه ساخت بود داشت تعمیرات انجام میداد چیزی نمونده بود که کارای خونه تموم بشه سقف خونمون ریخت انگار که از اول باید خونه رو میساختیم، عروسیمون یک سال افتاد عقب کلی بدهی و قرض بالا اورد دوباره خونه رو از نو ساخت ولی بعدش دیگه پول نداشت مجبور شد همون خونه رو فروخت بدهیاشو داد الانم مستاجریم. یادمه اونروز که سقف ریخت انگار غصه عالم ریخت تو دلم

یکی هر روز به مردم هدیه میداد، یکی هم هر روز به مردم لگد میزد. بعد از چند وقت اونی که هدیه میداد دیگه هدیه نداد و اونی که لگد میزد دیگه لگد نزد. از اون روز به بعد اونی که هدیه میداد شد ادم بده چون دیگه هدیه نمیداد و اونی که لگد میزد شد ادم خوبه چون دیگه لگد نمیزد
آذرماه عمل کرد. الان شیمی درمانی داره میشه. عوارض شیمی درمانی یکم اذیتش می‌کنه وگرنه نه خداروشکر مشک ...



عزیزم واسه معده درد شیر الاغ عالیه سرطان و غده معده رو محو میکنه 

من دخترعموم تهران دکتر بهش گفت ... سرطان معده داشت 

مادر بزرگ زن داداشم غده ی معده همون سرطان ... با شیر الاغ خوب شد ... 3 سال پیش کیلویی 80 تومن بود شیرش الان نمیدونم.. 

خیلی عالیه معدشو خوب میکنه 


البته پیدا کردنش هم کمی سخته.. 

ولی الان چون نزدیک بهاره ... ماده الاعها باردار و شیر دارن ... اگه بتونید روستایی که نزدیک شهرتون هست برید ..مردم روستا حتما بدونن واسه مریض میخواید کمک میکنن... 

چون به هرحال هر سهری یه روستا هم نزدیکش هست. 

مولای من ای غایب از نظررر..میدانم بنام مادرت حساسی آقااااااا . بنام عمه ت زینب حساسی آقاااااا ...از علی اصغر امام حسین بگویم .. یا از جدت امام رضاااااااا ....فقط میدانم فرزندم را اسماعیل وار..بمانند حضرت ابراهیم ...در راه مادرت حضرت زهرا و اهل بیت قربانی کردذممم..و چون مثال حضرت یعقوب،دل از یوسفم کشیدم آنگاه تو بمن برگرداندی.... رمز آیادراین بود.شکررررر...
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687