2777
2789

مادر احسانه

باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂                     

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

2803

حالا میخاستی جواب سوالتو بپرسی چرا ب فیلنامه مردم می.... 😐😂

باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂                     

مادره سام ک اقای تاجیک بهش پول میداده وپسرش روبزرگ کرده ولی زنش نیست

قهرکه میکنید مراقب فاصله هاباشیدشایدیکی همین حوالی منتظرجای خالی باشد  به سرزمین عجایب خوش آمدید                                        
مگه مادر احسان با امیر فرق داره؟؟

بله گلم ولی نمفهمن الان میفهمن

باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂                     

مادر احسانه یه بیماری داره خارج از شهر زندگی میکنه

دوس دارم یه روز برسه ک یکی رو داشته باشم بهش بگم دخترم..پسرم...من دارم یاد میگیرم از ارزوهام یکی یکی بگذرم..همونطور ک از خودم..احساسم...زندگیم...خنده های از ته دلم گذشتم...دارم عادت میکنم ب نداشتن..نشدن..نبودن..ب راستی ک عادت چیز ترسناکیست...
2804
میدونم ولی سر خاک کی میره فازشون چیه 

سر خاک اقای تاجیک

باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂                     
2805
میدونم ولی سر خاک کی میره فازشون چیه 

فازش فاتحه فرستادن برای امواته😬

قهرکه میکنید مراقب فاصله هاباشیدشایدیکی همین حوالی منتظرجای خالی باشد  به سرزمین عجایب خوش آمدید                                        
بنظرم خنکه این تیکه ش چون معلوم نیس سرخاک کی میره لوس بازيه 

نوشته روی قبر... نوشته علی اکبر تاجیک

باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂                     
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز