وای 😶😞

مدیر استارتر

عضویت: 1399/11/12

تعداد پست: 4444

بچه ها ی خبر واقن شُکم کرده داشتم با دوستام حرف میزدم فهمیدم یکیشون 12سالش بوده عقد کرده با ی مرد 20وخورده ایی ساله، الانم عقدن هنوز

بنظرتون چرا اینطوری کرده

منکه خییلی ناراحت شدم واسش 🤦‍♀️😑

1399/12/07

17:57

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

دختر_خدام

عضویت: 1399/10/06

تعداد پست: 5550

یاخدا

دخترم جوری بزرگت‌میکنم که هیچوقت نگی کاش پسر بودم😍🥺

1399/12/07

17:58

1 نفر لایک کرده اند ...

hiraadi

مدیر استارتر

عضویت: 1399/11/12

تعداد پست: 4444

یاخدا

میخوام خودمو بکشم ینی دیوونه بوده بخدا، 😐🤦‍♀️😶

1399/12/07

17:58

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

زندگی_به_شرط_سید2

عضویت: 1399/11/27

تعداد پست: 7514

نمیدونم چی بگم. فقط امیدوارم در آینده حسرت نخوره

ماه را گم نکنی بین چراغانی ها...!عروس خانوما، امیلی، مائده6525221دوستون دارم ❤️😍😍❤️😍❤️😍❤️

1399/12/07

17:59

1 نفر لایک کرده اند ...

pishaan

عضویت: 1399/12/07

تعداد پست: 100

فک کنم داریم برمیگردیم به قدیم مامان بزرگ منم ۹سالش بود ازدواج کرده

1399/12/07

18:00

1 نفر لایک کرده اند ...

hiraadi

مدیر استارتر

عضویت: 1399/11/12

تعداد پست: 4444

نمیدونم چی بگم. فقط امیدوارم در آینده حسرت نخوره

اوم اره

دیروز روز مرد بود عکسشو گذاشته بود واقن ناامید شدم

حالا نمدونم ولی میگم خوشبخت بشن

ولی رفیقم خعلی خوشگل بود میدیدی دربرابر این کم میاورد😞هوف

1399/12/07

18:01

0 نفر لایک کرده اند ...

دختری_از_دیار_هامون

عضویت: 1399/11/26

تعداد پست: 3130

دوست دوران دبستان بودین؟؟؟ یا عقد کرده ب شما اطلاع نداده

باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂

1399/12/07

18:01

1 نفر لایک کرده اند ...