شوهرم خودش هم خسته شده هروق مارو میبینه فقط میخواد ناراحت کنه منم میام هی غرمیزنم بخدا دست خودم نیس بخاطر شوهرمم ناراحت میشم چه کنم چه جور بی تفاوت باشم؟!(اینم بگم طبقه بالا خونشونیم برا همین بیشتر همو میبینیم)
چشمهایش شبیه سکوتِ شباند؛آرام، مردانه،و پُر از امنیتی که هیچ واژهای حق ندارد دربارهاش اغراق کند.او فقط یک مرد نیست…قطعهای از روحم استکه بیصدا،جای خودش را در من پیدا کرده.🪽✨من لبخندت رو میبینم، نه به هم ریختگی دندون هات رو. ناراحتیتو میبینم، نه خط اخمت رو. نفس کشیدنت کنار خودم رو میبینم، نه قوز دماغت رو. انگشت های زیبات رو میبینم، نه خشکی دستات رو. من خوبیات رو جوری میپرستم که ویژگی های پایین ترت جایی تو قلبم ندارن. جوری دوستت دارم که هیچکس تاحالا نداشته.-نایلی ///// دوسدارم نگات کنم ، تا که بیحال بشم / دل بدم به خنده هات ، سپر بلات بشم / تو حصار بغلت زندگی به کاممه / همه چیت مال منه سندش به ناممه دیووووونه
اما اگه مادر خودت بود این جور حرفی می زدی؟ بگو داری دق دلی همسایه بودنتو میگی
عزیز من شما که احتمالا همچین شرایطی رو تجربه نکردی یا از شانست آدم خوبی به پستت خورده بگو مادر آدم هر روز آدمو نیش و کنایه میزنه؟ مگر اینکه بیمار روانیرباشه بنده خدا. ولی مادر شوهر میزنه. بی دلیلم میزنه
برای شادی روح پدر و مادربزرگم صلوات بفرست اگه دوس داری دوست عزیز
سعی کن از اونجا درای اگه شرایطشو داری تا اونجایی همینه
همسرمو من خیلی عاشق هم بودیم جوری سرد شدیم ازهم خودمونم موندیم واسه همه چی دخالت میکنن نقطه ب نقطه زندگی جوری اچار میندازن میان خونه اکه شرایطو داشتیم یه رورم نمیموندیم چون اصلا باهم سر چیزی مشکلی نداریم فقط خانوادش