من میخواستم از فاصلهها حرف بزنم؛ از کم شدنِ فاصلهی انگشتهامون وقتی به همدیگه نزدیک میشن. از فاصلهی تنم تا تنِ تو. میخواستم از دوست داشتن حرف بزنم، از احساسم، از هرچیزی که توی وجودم نسبت به تو وجود داشت. ولی وقتی رفتم جلوی آینه و خودم رو دیدم، تموم حرفامو قورت دادم و هرچی اشک روی گونههام ریخته بود رو پاک کردم. بعد به خودم گفتم نیازی نیست همیشه حرفامو بگم یا حتی بنویسمشون. اونی که بخواد بفهمه؛ میتونه بفهمه، میتونه به نتیجه برسه که من چی توی وجودم پنهون کردم. توام اگه بخوای بفهمی، می تونی بفهمی. فقط کافیه چند ثانیه توی چشمام نگاه کنی. البته اگه بخوای.
https://dls.music-fa.com/tagdl/99/Ahmad Solo - Masalan (128).mp3
کپی#
اولی نبود اخری نباشع