همه

چیزی که پیر تو خشت خام میبینه جوون تو آینه نمیبینه پدرت حق داره کاملا حتما چیزی میدونه شما هم الان ذوق نکن خواستگاری کرده ازت اصلا گیریم اومد خواستگاریت و رفتین سر خنه زندگیتون و یه زندگی معمولی داشتین بعدا بچه ات بیاد بگه مامان چرا مثل مامان دوستم دکتر یا مهندس یا معلم یا .... نیستی چی جوابشو میدی چی میخوای بگی به اونکه تو رو الگوی خودش قرار میده میخوای بگی بهترین روزای زندگیمو تو اتاق منتظر بودم تا بابات بیاد منو بگیره و خودمو با جمله حوصله درس ندارم قانع کردم اصلا نمیتونی اینا رو بهش بگی یکم بیشتر فکرکن

من الان 20 سالمه و خواستگارام همه تحصیلکرده و سرشناس و خونه و ماشین و شغل دارن میان جلو میخوام خفشون کنم که چرا تو این سن فکر میکنن من میخوام ازدواج کنم ملاکای الان من با 18 سالگیم خیلیییییییییییییییییییییییی فرق داره چرا میخوای با دستای خودت زندگیتو نابود کنی آخه اینهمه آینه عبرت جلوته خوب درس بگیر ازشون نباید که خودت حتما شکست رو تجربه کنی همه حرفای الان من حرفه اگه تو جدی نگیری و بهشون توجه نکنی

ببخشید من بودم میزدم تو دهنش و کات میکردم نیومده التیماتوم میده این بعدا ازون مردسالارهاست بیشخصیت اه ناراحت نشیا گاهی از سادگی هم جنسام حرصم میگیره

اخه چراااااااااااااااااااااااااااا باید تو این سن ازدواج کنی چرااااااااااااااااااااااااا

اشتباه میکنی فقط همین یبار گفتم دوباره میگم این عشق نیست پس نگو عاشقی تجربه نکردی چرا تجربه کردم من عاشق خووودمم خانوادم خدااااام و اهدافم عشقی که مطمئنم خیانتی توش نیست عشقی که از بیان و عیان کردنش ابایی ندارم عشقی که مصمم هستم توش و مطمئنم پاداش آکبند نگه داشتن خودم یه عشق مستدام و توام با آرامشه 

الان چیزای مهم تری به جز رل هست که باید بهشون فکرکنی 10 سال بعد به این حرفم پی میبری

پرتش کن از زندگیت بیرون اگه خودتو دوست داری و برای خودت مهمی 14 سالگی و معیار درررررست برای ازدواج محااااااااله

تاپیک منو خوندی عزیزم خانواده منم بدشون نمیاد با یکی ازون پسرای به ظاهر موجه ازدواج کنم ولی دیشب به مامانم گفتم نمیخوام ازدواج کنم تا خودم بگم و آمادگیشو بدست بیارم اگه منطقی بگی مطمئن باش قبول میکنن ولی اگه بخوای درس بخونی وگرنه اگه بخوای زانوی غم بقل بگیری و بشینی و کاری نکنی همون بهتر بری برای پسر زبون نفهم مردم غذا بپزی بعد دو سالم کهنه بشوری ( ناراحت نشیا تند میگم به خودت بیای)