خیلی دلم شکسته خیلی....
با هزار امید نماز حاجت حصدت عباس خوندم.قسمش دادم ب دستای بریده ش ب رقیه ۳ساله ب سربریده امامحسین...
اما شوهرمک اومد خونه باز شام نخکرد گفتم چرا اینجوری میکنی.هیچینگفت گفتممشکلت چیه اخه.نگفت گفتمدوستم نداری باز هیچی نگفت اومدمتو اتاق درو بستم همینجوری اشکاممیاد...خدا خیلی وقته منو فراموش کرده....
هی میگم نرم سراغ دعا نویس تا خدا هست ولی خدا همنیست....خدا منک فراموش کردم دیگه واقعا از ددگاهش ناامیدم..