از ابراهیم نبوی خوشم نمیاد ولی این قسمت از حرفاش جالبه:
البته نادرشاه که ما خیلی دوستش داریم و اگر وقت پیدا می کنیم به رشادت و دلیری اش افتخار هم می کنیم لابد انساندوست بوده و به خصوص به حقوق باکرگان توجهی مبسوط داشته است، باز خدا را هزار بار شکر که ما متجاوز نیستیم، اصلا کی بود حمله کرد به هند؟ ما که نبودیم؟ بودیم؟ جواهرات سلطنتی را خودمان از توی جوب آب پیدا کردیم. تازه! اگر هم نادرشاه حمله کرده 400 سال قبل بوده، به ما ربطی ندارد. ما فقط در مورد 1400 سال قبل حساسیت داریم.
مغولها هم حالا یک غلطی کردند، اصلا تخم ترکه ای نگذاشتند و در خون ما اثری از آن ها نیست، اینها هشتصد سال قبل آمدند و زدند و کشتند و سوختند و بعد هم رفتند. وگرنه ما که خودمان اصلا از این کارها نمی کنیم. مثلا همین آقای آقامحمدخان قاجار، حالا چند تا سر برید و چند تا چشم درآورد، حالا که مرده، آدم پشت سر مرده ایرانی حرف نمی زند. فقط پشت سر مرده عرب باید حرف بزنیم. مرده عرب و زنده افغانی.
همین عرب ها 1400 سال قبل چه برخورد بدی با ما کردند؟ در عوض ما الآن چه برخورد خوبی با افغانیها می کنیم؟ به آنها می گوئیم دزد و هیز و وحشی و عمله و هزار حرف دیگر.
چه کنیم؟ مائی که از کوروش و داریوش نسب برده ایم و تا پریروز نسبنامه درست می کردیم که به امام جعفر صادق مربوطمان کند با هشت پشت، اما حالا نسبنامه هائی یافته ایم که ما را به داریوش و آتوسا و ماندانا می رساند، مبادا با آخوندها فامیل باشیم.
هنر نزد ایرانیان است و بس.
تمام تاریخ افغانستان را بگردیم ببینیم یک حافظ مثل ما دارند؟ یا مثلا یک اقبال لاهوری مثل اقبال لاهوری ما دارند؟ یا مثلا یک کمال خجندی در میان همه مردم تاجیک و افغانستان پیدا می شود؟ یا همین سوزنی سمرقندی خودمان، یا بیدل دهلوی که در همین دهلی بندرعباس به دنیا آمده.
اصلا مگر اینها همه قبلا مال ما نبودند؟ بده بیاد بینیم بابا
امروز یک استاد آلمانی ام که بیش از ۷۰ سال عمر دارد مرا زیادی به فکر انداخت.می گوید پیش از انقلاب بسیار به ایران سفر کرده است و بعد از انقلاب یک بار که برای همیشه اش بس بوده! شیفته ی عمر خیام و حافظ و اصفهان و طبیعت کردستان است.امروز بعد از ساعتی حرف از خاورمیانه و اعراب و تاریخ و پرسپولیس شد و بلاخره رو به من وعصبانیتهایم نسبت به اعراب گفت:شما ایرانی ها همیشه به تاریخ تان می بالید و این واقعن حق شماست اما هرگز با هیچ کدام از شما آشنا نشده ام که برای یک بار هم که شده از خودتان حرف بزنید و بگویید حداقل در همین ۱۰۰ سال اخیر چه کرده اید؟ همیشه ناراضی هستید و همیشه می نالید.همیشه مقصرهایی وجود دارند که شما را از پیشرفت بازداشته اند و همیشه اعراب ۱۴۰۰ سال پیش مقصرهای اصلی این بازی هستند. اگر تمام این ۱۴۰۰ سال شما به این حال گذشته باشد دلیل حال و روز امروزتان را می فهمم.با هر کدام از شما ایرانی ها که آشنا می شوم از تاریخ تان حرف میزنید بی آنکه پاسخگوی امروزتان باشید و همیشه می اندازید گردن دیگران یا پدرانتان. همیشه از حمله اعراب حرف می زنید و گویی همین دیروز اتفاق افتاده است و طی این ۱۴۰۰ سال دست و پای ما برای تغییر بسته بوده است اگرچه یادتان می رود اینطور نبوده و حتا بعد از اسلام شما هنرمند و دانشمند و فیلسوفهایی که می بایست باشید بوده اید.کمی به اوضاع خودتان چه قبل از انقلاب رضا خان چه قبل از انقلاب خمینی و چه حالا نگاه کنید .. هرگز راضی نیستید :( بلاخره کی می خواهید از خودتان حرفی بزنید؟می گفت: پیش از انقلاب که به ایران می آمدم همه به نظر خوشبخت میر سیدند و این را می شد حداقل از سر و وضع و خانه زندگی ها و رقص و پایکوبی ها فهمید.ولی باز هم همه ناراضی از شاه بد می گفتند.بعد از انقلاب که آمدم اثرات مخرب جنگ را دیدم و نمی توانستم درک کنم چرا دست به کار ساختن نمی شوید.برایت متاسفم پریسای عزیز که نمی توانم در این زمینه همراهت شوم!! تو را نمی گویم ولی این عقاید نژاد پرستانه درباره ی اعراب را بسیار شنیده ام. اعراب امروز در دنیا پیشرفته تر، آبرودارتر، دوست تر، همراه تر و موفق تر هستند و من برای آن بیشتر ارزش قائل هستم تا برای مردمانی که همیشه شاکی از همگان و مغرور به آنچه که دیگر نیست یعنی تاریخ. من خوب می دانم حکومت شما هر چه باشد متعلق به یک کشور دیگر نیستند و جزئی از کل همان مردمان هستند.در آن کشور هیچکس به فکر ساختن نیست.شما اگر نخبه باشید فراری ،اگر بی پول باشید جنایتکار،اگر معمولی باشید سکوت کنندگان بزرگ،اگر بی سواد باشید دین دار و انقلابی و اگر ثروتمند باشید فراری از هویت واقعی تان هستید.وقتی از اینکه اعراب پر رویی می کنند و سن کشورشان به سن پدربزرگ من قد نمی دهد حرف زدم،گفت:در جلسه ای بودم که استاد جغرافیایی اهل پرتغال می خواست درباره ی هویت اصلی اعراب حوزه خلیج فارس صحبت کند.در میان حرفهایش می گوید: آنها ۷۰ سال پیش وجود نداشتند! ناگهان همه اعضای جلسه استاد جغرافیا را به سکوت وا می دارند و می گویند: اتفاقن همین نکته ی قوت است و نشان دهنده ی اینکه:اعرابی که وجود نداشتند امروز سرمایه های غرب را به هر شکل ممکن به سمت خودشان جذب می کنند و در حال سازندگی و کسب رضایت بیشتر مردمشان هستند این اتفاقن می تواند مایه ی افتخارشان باشد.یادتان نرود که بشر همیشه در حال فتح کردن است.اگر نتوانید دفاع کنید و خودتان را نشان بدهید دیگرانی هستند که داشته های شما را ببرند و این قانون طبیعت است که حالا با پروتوکولها و کتابهای قانون بین المللی رنگ و لعاب شده! ربطی به ایرانی بودن یا عرب و غربی ندارد.