خانواده همسرم خیلی خیلی از نظر فرهنگی و مالی با ما فرق دارن، اینو خانوادم از روزاول بهم گفتن و مخالف ازدواجمون بودن ولی من عاشق بودم دیگه،انقد اصرار کردم تا راضی شدن ، حالا چند سال از زندگیمون گذشته متوجه اشتباهم شدم و تفاوت های شدید خانوادشو میتونم ببینم و خیلی هم ازشون بدم اومده و اذیت میشم
ولی شوهرهمو خیلی دوس دارم یه روز نبینمش دلم براش تنگ میشه واسه همین قبلا تا پای طلاقم رفتیم ولی نتونستیم جدا شیم
شوهرم خداییش خوب شده اخلاقاش ولی من از تفاوتای خانوادش خیلی میترسم، از اینکه بچه دار بشم میترسم که اون بچه ناراحت باشهاز اینکه خانوادش اینجورین، یا اینکه بچه باعث بشه مجبور بشم تا اخر عمر تحمل کنم زندگیو
نمیدونم شایدم زیادی حساسم رواین موضوع
من خیلی بچه دوس دارم ولی پس با این ترسم چه کنم؟
خانواده شوهر به نظرتون انقد مهم هس که بخاطرش بچه دار نشم یا جدا بشم؟