2777
2789
عنوان

نامه ای برای او🌺🌺🌺🌺🌺

101 بازدید | 1 پست

پسرم ، عزیزم


با دلی شکسته و مالامال از درد برایت از دلتنگی‌هایم می‌نویسم. که خدا ، من و این قلمو کاغذ شاهد اشکها و دلتنگی‌های من برای توست .


دلم بی‌تابی می‌کند و تو را تمنا می‌کند.


ای عزیزدلم به نزدم بیا تا دلم با تو آرام بگیرد. این دل بی‌تو دیگر دل نیست قفسی فولادین است که هرچه خودرا به درو دیوار می‌کوبد هیچ راه گریزی نمی‌یابدو خودرا چون پرنده‌ای محبوس در قفس می‌یابد .


نازنینم نمی‌دانی که این روزها چقدرسخت می‌گذرندولحظه به لحظه‌اش به کندی سپری می‌شوند و من نمی‌دانم که چطور این لحظات را بی‌تو سپری کنم .


گل مامان ، خیلی دلتنگت هستم و هرچه بیشتر می‌گذرد دلتنگی‌ام برایت بیشتروبیشتر می‌شود.


چه کنم خدایا چه کنم ؟؟


پسرم را می خواهم .


ای کاش حتی برای لحظه‌ای هرچندکوتاه اورا می‌دیدم و درآغوش می‌کشیدم.


خداوندا نگاه مهربانت رابه این مادر دور از فرزند بیانداز و ببین که چطور درفراق پسرش چون شمع می‌سوزد.


خداوندا" اناعبدک ضعیف " من بنده ضعیف تو هستم اگر نظر  لطفی به من ننمایی نمی‌توانم این همه سختی را تحمل کنم .


پس از تو مهربانترین مهربانان عاجزانه می‌خواهم که صبری عظیم به این دل شکسته‌ام عنایت فرمایی .


ازتو می‌خواهم که فرزنددلبندم رادرپناه خودت همیشه و همه‌جا حفظ نمایی .


ازتو می‌خواهم که هرچه زودترچشمانم رابه دیدن پسرم روشن گردانی .


وازتو می‌خواهم هیچ مادری را از فرزندش جداننمایی .



آنگاه که آرزوهایم را به روی دیوار نوشتم نمی دانستم چشم نامحرمی بدان نظارگر است.آنگاه که مشق سکوتم را خواستم بر دیواره های تاریک شب بنویسم طوفانی آمد و آرامش مرا به یغما برد و آنگاه که درد بی کسی هایم را به رودخانه زلال صاف سپردم او با بی اعتنایی از کنار من گذشت


 


و آنگاه که فریادم را بر سر کو ها کشیدم تا بلکه آرام گیرم او نیز فریادم را پس داد و مرا قبول نکرد حالا با توام با تویی که حرف و دلم و درد تنهایی هامو صدای فریادم را که از سوز و زخم دل است را از پشت دیوارها و فاصله ها می شنوی تو چی تو هم می خواهی مرا تو این دنیای وانفسا تنها گذاری و مرا به حال خود رها کنی


 


خدای من من تنهام ، یارایی را برای یاری دهنده ام نیست دستم را بگیر که احساس می کنم هر چه بیشتر برای رهایی از مرداب سختی ها و دلتنگی های این دنیا دست و پا می زنم بیشتر در آن غرق می شوم و در آن فرو می روم یا پر پروازم ده یا...


 


گفته بودی هر گاه تو را به دهنه پرتگاه بردم


هراس مکن چون یا تو را از پشت خواهم گرفت یا به تو پرپرواز خواهم داد

خدای من خدای من وقتش فرا رسیده پس چرا کاری نمی کنی سنگ ریزه های زیر پایم در حال فرو ریختنند پس چرا یاریم نمی دهی .






ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792