تقریبا ۵سال پیش بود ک پسر همسایه مون ک شاگرد بابام بود از من خوشش اومد
خیلی محل ش ندادم چون مدرسه میرفتم و درسخون بودم
تا ی سال همش دنبالم میومد من ی جایی بالاخره احساس کردم دوسش دارم
رفت و آمد خانوادگی داشتیم...
تا اینکه ی روزی بالاخره تصمیم گرفتم جواب شو بدم چون پدرم بهم گفته بود ک پسر خوب و اهل زندگی هست...
شب ولادت امام زمان گفتم من باهاش حرف میزنم اگر این ارتباط سرانجام داره بهم نشون بده اگر م بده باز بهم نشون بده