اره مگه کار چیه یه ظرف شستن و غذا پختن ادم که نمیکشه من فرهنگ خانوادگیم نشون میدم که نرم جایی بخورم ول کنم برم مگه چیزی ازم کم میشه
در حد سفره جمع کردن شستن ظرف بعد غذا
بيشتر از اين اصلا همينم از سرشون زياده با تهمت هاشون
منم در حد سفره جمع کردن و ظرف خودمو اگه تنهایی چیزی خوردم میشورم نه بیشتر!! در مورد برادر شوهر هم لبخند فقط تحویلش بده که قشنگ بسوزه اصلا هم باهاش وارد بحث نشو
من باشم وقتی حرفی میزنه فقط نگاش میکنم و لبخند میزنم.
خونه مادر شوهر تو چیدن و جمع کردن میز کمک میکنم.. با مادر یا خواهر شوهرم ظرف میشوریم. تنها هیچ وقت نمیشورم..
نهایتا یه ماست یا سبزی تو ظرف بریزم. ولی اگه مهمون داشته باشن یه مقدار بیشتر کمک میکنم.
توی عقد حتی غذا هم درست میکردم.جارو میکردم ظرف میشستم.
الان اصلا نمیرم که بخوام کار کنم.نیم ساعتم برم مثل مهمون میشینم
بله سفره میندازم یا جمع میکنم . ظرف یا میشورم یا آب میکشم یا خشک میکنم ... تو مهمونیاشونم کمکشون میکردم چون اوناهم کمکم میکردن
نه منم اصلا کار نمیکنم... اگه کار کنم مثلا پاشم چهارتا ظرف جابجا کنم... جدیدا هم دیگه اونم نمیکنم شوهرم خودش میره انجام میده. هر کس هم چیزی بگه بی محلی... شوهرت پشتت واینمیسته؟ من شوهرم نمیذاره بلند شم اصلا
بله مادر شوهرم کمر درد داره وجدانم قبول نمیکنه بشینم ازم پذیرایی کنه، البته بنده خدا صد بار میگه برو بشین ولی من میرم کمکش میکنم همیشه
تو آوردن و بردن وسایل غذا و شستن ظرف و کلا امور مربوط به همون شب، کار دیگه نه. ولی به نظر من زشته بری جایی مهمونی از جات تکون نخوری، به خصوص خونه مادر همسرت
در مورد برادر شوهرت فقط بی توجهی و بی تفاوتی، دیگه همه میدونن دردش چیه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
