عزیزم برو سرکار و استقلال مالی کسب کن
من تجربه ی طلاق دارم ۲سال با عشق با شوهرم زندگی کردم رفته رفته بدخلق شد و پسم میزد
تا که یه روزی فهمیدم بهم خیانت میکنه
چون خونوادم طلاق رو ننگ میدونستند و نمیتونستم دست از پا درازتر برگردم
بعدش رفتم سرکار و فروشنده شدم و پولایی که از شوهرم میگرفتم پس انداز کردم و با چرب زبونیم خونه به نامم کرد تا تونستم مستقل شم بعد هاشا کردم و طلاق گرفتم راحت شدم
بلانسبت شما خر شدم ازدواج کردم فکر کردم ازدواج چه خبر حسرت مجردایی رو میخورم که ازدواج نکردند و زیر یوغ و اسارت شوهر نرفتند و درامد هم دارند عاقل اونا اند
غصه نخورید امثال شما در سایت فراوون اند کم نیست خانمایی که از ازدواج شون ناراضی اند