ولی میدونسته دوست پسر زنه ست. اما میدونسته زیر بار نمیره هرچی این بگه. با حال ناجور برمیگرده خونه باز میبینه زنه داره حرف میزنه. این بار با کتک گوشیو از دست دوستم میگیره ( این مرد انقدر آرومه صداش بلند نمیشه تا حالا از گل کمتر نگفته بود به دوستم حالا گرفته مث سگ زدتش) گوشیو میگیره زنگ میزنه میگه بیا اینجا.
پسره میترسه نمیره. با کتک دوستمو میبره پیش پسره. خلاصه پسره میگه من زن عقد کرده دارم (همون مرجان) زنت دست از سرم برنمیداره. خیلی ببخشید!!!!! هی میاد م.ی.د.ه میره یا تا تنها میشه منو میبره خونه. منم از فلان مفت بدم نمیاد