من چند سال قبل یه رمان خوندم اسمش یادم رفته و دوست دارم دوباره بخونمش
یه خلاصه ازش میگم ممنون میشم هر کس میدونه اسمشو بگه
دختر داستان پدرش زنده نیست و مادرش مجدد ازدواج کرده خانواده پدریش از مادرش میگیرنش که عرب هم بودن
یه پسر عمو داشته که همبازیش بوده چند سال ک میگذره پسر عموش نوجون بوده عرق میخوره و توی یه نخلستون به دختری که نامزد یه پسر دیگه بوده تجاوز میکنه
از اونطرفم داداشای دختره بخاطر اینکه این مسئله رو ننگ میدونستن توی همون نخلستون میکشنش و حمله میکنن به خونه اینا که شما به دخترمون تجاوز کردین باید تقاص پس بدین
خلاصه دختره رو میدن به پسری که نامزدش بهش تجاوز شد
پسره ازدواج ک میکنه زنش ک حامله میشه از ایران میره که درس بخونه
دختره زایمان زودرس میکنه و میره بیمارستانی که مادرش توی اون کار میکنه
مادرش بچش رو برمیداره و ب اینا میگه بچه مرده
چون دخترش خیلی کوچیک بوده نمیخواسته گرفتار بچه بشه و بعدا میگه داداشته
دختره هم با مادرش خوب نیست کلا
خلاصهههه
بعدا داداشش که پسرشه سرطان خون میگیره فک کنم حالا این این دختره و شوهرش که ایران نیست باید بیان ازمایش بدن
که پسره بعد سالها دختره رو اینجا میبینه و عاشقش میشه و ادامه ماجرا