عزیزم. لطفا گارد نگیر. اما فکر میکنی با زدن این مدل صحبتا باعث آرامش زندگی دیگران میشی؟ الان بنظرت یه مشاور خبره اینطور در مورد ایشون قضاوت میکنه؟
من خودم به دردی که ایشون میگه کاملا مبتلا هستم. در حدی که حتی اسم رابطه میاد عوق میزنم. واقعا تهوع میگیرم ولی همسرم رو جزیی از وجود خودم میدونم. دلیلی نمی بینم که زیرپام بذارم شخصیت و احساساتش رو. با مهربونی براش توضیح دادم. بهش نمیگم از اینکار متنفرم. چون اون حس بی کفایتی و سرخوردگی بهش دست میده. چون من شریک زندگیشم. چون درکی اژ شرایط من نداره. سعی کردم بهش بفهمونم و خداروشکر خداروشکر ایشونم خیلی همکاری کرد. دلیل نمیشه چون من شرایطم ویژه ست، با توقعات این شکلی، شخصیت پدر بچه م رو خورد کنم و هی بگم تو وظیفته تو باید درک کنی
تا جایی هم که بتونم سعی میکنم یک طرفه نیازش رو برطرف کنم
این جور ادبیات حاصل درک پایین از زندگی مشترکه.
در ضمن یه مطلب علمی بهتون بگم. سطح تستسترون خون مردها هر سه روز یک بار به اوج میرسه و باید تخلیه ضورت بگیره. این رو علم هم ثابت کرده مرد ها تمرکز و ارامششون رو از دست میدن (اگر تخلیه صورت نگیره)، علت پنهان خیلی از بهانه گیری ها و دعواها هم همین مسائله.
مته به خشخاش نذارید.