جاری من مثلا مادرشوهرم میخواد تا شهر بغلی بره برای خرید با آب و قران ردشون میکنه مراسم بغض و روبوسی میزاره برا فاصله یک ساعته همه خانواده شوهرم میدونن از لوس بازیاشه ولی چون به نفعشونه به روش نمیارن
عروس عمه شوهرم برای بار اول که رفتیم خونه عمه شوهرم تا کمر توکابینت بود داشت تفاله چایی رو تو سطل خالی میکرد من چون ندیده بودنش فکر کردم مستخدمشونه،وبهش درست حسابی سلام علیک نکردم،چون خیلی پولدارن همیشه مستخدم دارن،به نظرم کارش خیلی چیپ بود ،البته الان بعد ۱۵ سال گرگی شده برای خودش
خالم تا دم مرگ مادر شوهرش بالا پایینش میکرد الان هم صد تا درد گرفته تازه شوهرش هم میخاست هوو سرش بیاره جا تشکر
۱۸ساله بامادرشوهرم زندگی میکنم همه کاراشو انجام میدم هرجا بریم میبریمش و برادر شوهر داشتم مجرد بودن ۱۰سال همه کاراش گردن من بود شورتهاشونم من میشستم مهمونیاشون همیشه آشپز بودم بعدش ظرف میشستم جارو میکروم پسرم که ۴سالش شد برادرشوهرم ازدواج کرد گفتن پسرتو باید بفرستی پیش این کفتار تا تنهانخابه ۴سال شبها پسر و دخترم میرفت پیش اون خلاصه هرچی بگم‌کم گفتم
خاک برسرم
زندگیم تباه شده
مامانم.سر من ک حامله بود مامان بزرگم میفرستادش تو حیاط لباس بشوره ب دنیا هم ک اومدم همینجور.ی بار سر لباس شستن بخیه های مامانم باز شد.
زنداییم.داییم جلو جمع هرچی دلش میحواد بارش میکنه ولی بنده خدا هیچی نمیگه.تازه داییم اعتیادهم داشت
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
