یهو یادم افتاد یروز از خواب پاشدم بعد نمیتونستم تکون بخورم حتی صدامم درنمیومد(این حسو چن بار تاحالا داشتم ولی تو خونه جدیدمون اولین بار بود) و اینکه صحنه ای رو دیدم ک باورم نشد پای مرغ روی دشکم بود منتها چندتا انگشت ینی خیلی و ناخن هم نداشت بعد کلی تلاش کردم سوره توحید خوندم یه دست عجیب کنار متکام دیدم انگار یکی جلو بلند شدنمو بگیره😦 و بعد کلی زور و فشار بلند شدم یجورایی بهتره بگم پرت شدم انقد فشار آورده بودم ک بلندبشم و نفس نفس میزدم خیلی ترسیده بودم😢حالا من توهم دارم عایا؟ شبام با زحمت میخوابم راستی اینم تو روز بیدار شدم...