سلام خوشگل خانوما. زود بیاین کمک که کار داره به جاهای باریک میکشه😉
جونم براتون بگه که ۵ سال ازدواج کردمو از همون اول فهمیدم که مرغ شوهرم یه پا داره و خیلی لجباز و یه دنده اس. کلا فقط خودشو قبول داره و عقل کل میدونه. سر هر چیز جزیی بحث میکنه و بایدم برنده بحث باشه همیشه. هر چی میخره یا هرکاری واسه زندگی میکنه صدبار به زبون میاره و منت میزاره این در حالیه که منم خونمو در اختیار زندگی مشترکمکن گذاشتم بدون ذره ای چشمداشت و کلی هم تاحالا بهش پول دادم که کار کنه، همش دوست داره حرف حرف خودش باشه اگرم اعتراض کنم و بحث بالا بگیره نهایتا به این نتیجه میرسه که من زن زندگی نیستم و هرزه و فلان و .... . سر این کاراش خیلی حرص خوردم و چندبار تا پای جدایی رفتم ولی هربار با هزار معذرت و بهانه منو مجاب کرد و موقتی هم رفتارشو عوض میکرد... .
عزیزانم سرتونو درد نیارم الان یه دختر ۲ ساله دارم که عاشقشم، با تمام وجود از صبح کارای خونه و بچه و ... انجام میدم ولی شوهرم شب که میاد اصلا به ما توجهی نداره و دایم تو موبایل و تلویزیونه ،جدیدا از در که میاد کلا نمیدونم چرا حالم بد میشه! ازصبح تا شب با یه بچه تو خونه تنهام، شبم بی توجهی شوهر تا اخر شب بعد آقا میگه چرا با من رابطه نداری؟؟! چرا به من سرد شدی و کلی حرفای دیگه که روز به روز منو سردتر و بی اشتیاقتر میکنه. نه مشاورو قبول داره نه اشتباهاتشو😞 الان بعد ۵ سال دیگه من نه دوستی دارم نه همزبونی افسرده و تنها شدم.
دخترا تورو خدا بدون قضاوت و با انصاف بگین جای من بودین چیکار میکردین؟ الان مدتیه دارم به جدایی فکر میکنم و کم اوردم