دیدی وقتی که میگفتم "میبینم...آن جشن بزرگ روز آزادی را..." وقتی که دکلمه شعر قشنگ هوشنگ ابتهاج با اون صدای خسته و پخته که از عمق وجودش برخواسته میشه در شعر سایه به زیبایی میگه؛ میبینم...آن شکفتن شادی را...پرواز بلند آدمیزادی را...آن جشن بزرگ روز آزادی را...کیوان...خندان به سایه میگوید:...دیدی؟...به تو میگفتم!...آری...تو همیشه راست میگفتی...
مثلا شرکتمون یه بار میخواست مارو شام بیرون دعوت کنه از نت برگ رزرو کرد با تخفیف در صورتی که مستقیم میرفتیم تخفیف نمیدادن
دیدی وقتی که میگفتم "میبینم...آن جشن بزرگ روز آزادی را..." وقتی که دکلمه شعر قشنگ هوشنگ ابتهاج با اون صدای خسته و پخته که از عمق وجودش برخواسته میشه در شعر سایه به زیبایی میگه؛ میبینم...آن شکفتن شادی را...پرواز بلند آدمیزادی را...آن جشن بزرگ روز آزادی را...کیوان...خندان به سایه میگوید:...دیدی؟...به تو میگفتم!...آری...تو همیشه راست میگفتی...