هرجا میرید نمک بریز تو جیبت و اسفند دود کن
من با مامانم مبخوایتم برم تولد یکی من یکم خط چشم و کرم و ریمل و رژلب زده بودم من خیلی عادیم ولی تا دست به صورتم میبرم زمین تا اسمون عوض میشم
هرکی رد میشد یه نگاهی میکرد منم لباسم از اونا بود که کمربند داره من کمرم باریکه دور کمرم ۸۰ ولی پاهام درشته
تابستون بود یه مانتو جلو باز مشکی پوشیده بودم این لباسمم قرمز بود یه جوراب شلواری مشکی و کفش قرمز پاشته نصبتا بلند و شال قرمز
همین جوری هی نگاه میکرد منو 😑
حالم گرفته بود حالت تهوع داشتم اومدم خونه یدونه اسفند مامانم دود کرد باورت میشه انرژی بد ازم گرفته شد بدو بدو اومدم شام خوردم😐😑