من تقریبا هر شب خواب یک نفر رو میبنم و عاشق ایشون هستم ولی هیچ بهش نگفتم
چرا هرشب خوابشو میبینم
چون همش تو فکرشی فکرشو نکن دیگه خاب نمیبینی
زیاد بهش فکر میکنی تعبیری نداره
و اینکه در یکی از خواب ها گفت دوستت دارم ولی ید فعه از خواب پریدم و ادامشو ندیدم
خواب دیدم رفتیم با دوستام رفتیم خونه اون دوست دیگم . از صبح رفتیم خونشون و دوستای دیگم تا نزدیک ظهر شد رفتن ولی من نرفتم و این دوستمم ۳ تا داداش دارع بززگترشون ۹ سال ازم بزرگترع . و یهو دیدم داداشاش امدن خونه چون نبودن. و نشسته بودن و منم کمکم داشتم اماده میشدم برم خونمون مثلا چادرمو سر میکردم. بعدش نگا جوراب داداشای دیگش کردم و انگار رنگشونو میگفتم یجورایی تو دلم قشنگ یادم نیست چه رنگی بودن ولی بدون اینکه نگاه کنم رنگ جوراب اون داداش بزرگش که ۹ سال ازم بزرگتره اسمش فکر کنم علی هست گفتم سبز ابی. و یهو دیدم خیلی نزدیک علی هستم و انگار دارم نگاش میکنم و به اون دوست دیگم که باهاش امده بودم کفتم نگا کوثر علیشون دقیقا شبیه اون کسیه که من تو خواب به عنوان شوهرم دیدم.( یه دعایی هست واسع دیدن همسر اینده در خواب من خوندم و چهره همسر ایندمو دیدم و اینکه من تا بحال علی رو ندیدم ولی با توجه به اون چیزایی که متوجه شدم یه شباهتایی به کسی که تو خواب دیدم به عنوان همسر ایندم داره از لحاظ چهره) و یهو دیدم داره بهم لبخند میزنه و لبخندش خیلی مهربون بود و اونم داشت نگام میکرد. و انگار نمیدونم قرار بود فک کنم علیشون منو برسونه. ولی نمیدونم رسوند یا نه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
