من چندین سال قبل یه خواب صادقه دیدم جریان این بود که خواب دیدم شاطر نانوایی که خرید میکردیم تو خیابون یک باره ماشین بهش زد نصف بدنش زیر ماشین بود وفقط پاهاش مشخص بود فردا ظهرش گفتن شنیدم صبح تصادف کرده یعنی فردای که من خواب تصادف دیدم واقعا تصادف کرد من دیگه میترسیدم بخوابم بعدا دیگه خواب این مدلی ندیدم تا دیروز علامیه مرگ خواهر شوهر دختر دایم دیدم وشبش تو فکر بودم این چطور مرده حدس میزدم کرونا گرفته باشه تو خواب دیدم از یک نفر پرسیدم گفت تصادف کرده امروز پرسیدم چطور فوت کرده گفتن تصادف کرده جوابی که توخوابم گرفته بودم درست بود
یکی تیشه بگیرید؛ پیِ حفره زندان… چو زندان بشکستید؛ همه شاه وُ امیرید
1400/1/18 دومین فندوق مامان خوش اومدی تو دلم ... 1400/4/9 هلنا قشنگ من دخمل نازم .... یه مامان شاد و پر انرژی که جز شادی و خوشحالی و آرامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ... خونه بهم ریخته مرتب میشه چای سرد شده رو میشه عوض کرد غذای یخ کرده رو میشه داغش کرد ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما هیچوقت بچه هامون دیگه ۱ساله یا ۲ساله یا ۳ساله یا ........ نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم ... پسر کوچولوی من مامان عاشقته
خودمم ترسیدم تو که جای خود داری خیلی وقتا خوابای مسخره میبینما ولی گاهی خوابای عجیب که دوبارش تا الان واقعی شده یا مثلا گاهی تو خواب جای میرم که میدونم قبلا اونجا بودم برام آشناست اما تو بیداری تا الان اونجاها نرفتم
یکی تیشه بگیرید؛ پیِ حفره زندان… چو زندان بشکستید؛ همه شاه وُ امیرید