2733
2739

آقا ما پارسال عید با عمم اینا رفته بودیم خونه یکی از اقوام که فامیل دورمونه ولی خیلی باهاشون صمیمی هستیم، 

خانم این بنده خدا اومد سینی چای رو بیاره رفت سمت پسرعمم به جای اینکه بگه امیر سینی رو بگیر گفت امیر س ی ن م و بگیر 🤯😅

همه میخواستن بخندن حتی شوهر و پسر خود خانمه، ولی به زور جلو خندشونو گرفته بودن😅

توی این روزهایی که زندگی دشوار شده، ملاحظه همدیگه رو بکنیم✨💙

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

باز خونه عمم اینا بودیم بحث سر جیش بچه ها بود که عمم که از بابام چند سال بزرگتره به مامانم گفت نه شوهرت میشناسم کمرش سفته🙄🙄🤔🤔🤔

منظور عمم این بود بچه بود جاشو خیس نمیکرد 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

توی این روزهایی که زندگی دشوار شده، ملاحظه همدیگه رو بکنیم✨💙
2728

🤣🤣🤣

خدایا خیلی دوستت دارم میدونم که تو هم دوستم داری 😘😘😘 مامان عزیزم دلم برات تنگ میشه تا همیشه کاش وقتی بودی بیشتر بهت میگفتم دوستت دارم بهت میگفتم قدرتو میدونم برام عزیزی ، خدایا حالا که اونجا پیش توئه از طرف من ببوسش😞

تو یه جمع بودیم بعد عمم به جای اینکه بگه همه ی شوهرا همسر خودشونو میخوان گفت همه ی شوهرا همسرای خودشونو میخورن البته به زبان مازندرانی گفتن این دو تا خیلی شبیه به همه ولی جای بدی سوتی داد😂

یه بار سر عقد دخترعموم بود غذاها و که دادن خواهر جاری عروس یکی یکی صدامیزد کی رون منو میخوره 

"رون مرغ دوست نداشت🙄" 

توی این روزهایی که زندگی دشوار شده، ملاحظه همدیگه رو بکنیم✨💙
2740
یه بار سر عقد دخترعموم بود غذاها و که دادن خواهر جاری عروس یکی یکی صدامیزد کی رون منو میخوره  ...

وای از این جور شخصیت ها متنفرم بابا یه شب یه چیزی بخور دیگه اینقدر سر و صدا نداره دنیا رو خبر میکنند که میخوان یه لقمه بخورن شکموهای خودخواه

تو یه جمع فامیلی نشسته بودیم فکر کنم 80 نفر بودیم آقایون اونطرف خونه داشتن حکم بازی میکردن عموم به عمم گفت زهرا یه سیب بنداز عمم انداخت و سیب مستقیم خورد به........ عموم، عموم که هم خجالت کشید هم دردش گرفته بود پاشد رفت تو حیاط تا آخر مهمونی هم نیومد تو😐🤦‍♀️

توی این روزهایی که زندگی دشوار شده، ملاحظه همدیگه رو بکنیم✨💙
وای از این جور شخصیت ها متنفرم بابا یه شب یه چیزی بخور دیگه اینقدر سر و صدا نداره دنیا رو خبر میکنند ...

آره واقعا

توی این روزهایی که زندگی دشوار شده، ملاحظه همدیگه رو بکنیم✨💙

عمه ی من با طبقه پایینیشون مشکل داشت 

یه روز همه جمع بودیم خونه ی عمم 

داشت می گفت که چیکار می کنن

زنگ در و زدن 

مادربزرگم در و باز کرد 

یهو هول شد گفت سلام خانم فلانی الان ذکر خیرتون بود 


خانمه :  

مادربزرگم :  

فقط برای زیبایی خودت موهایت را شانه نزن ، گاهی مویت را شانه کن فقط برای خود مو ؛ او می خواهد مرتب باشد اما زبان سخن ندارد ، تو بر خال خالش دست بکش دندانت را مسواک کن فقط برای خود دندان ، او می خواهد تمیز باشد اما نمی تواند بگوید ، تو به او برس . به داد مخلوقاتی برس و کمکشان کن که توان تشکر از تو را ندارند . به مورچه ها غذا بده ، برگ درختان را نوازش کن ، خاک طاقچه را پاک کن ، اگر به مخلوقی کمک کنی و او در ازای کمک تو جای دیگر برایت جبران کند ، با جهان بی حساب می شوی ، اما اگر بی زبانها را آراسته کنی ، جهان به تو بدهکار می شود و بدهی خود را مانند تصویرت در آینه به تو پس می دهد . اگر یک مشت گندم به جهان بدهی ، جهان هم با همان حرکت دست تو مانند تصویر در آینه ، یک مشت گندم به تو می دهد ، با این تفاوت که مشت جهان بزرگتر است .

یه بار 13 بدر باز با همین عمه خانوم اینا رفتیم، دختر عمم وسط سیزده بدر پریود شد، از مامانم یواشکی نوار گرفت گفت میای بریم یه جایی رو پیدا کنیم من اینو بزارم گفتم آره بریم آقا وسط راه جلو اکیپ پسرا نوار این از جیبش افتاد 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

حالا ما بدو بدو داشتین برمیگشتیم یکی از پسرا بلند بلند نوار بدست دنبال ما که خانوم چیزت افتاد خانم چیزت افتاد🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

توی این روزهایی که زندگی دشوار شده، ملاحظه همدیگه رو بکنیم✨💙

مادربزرگ من دکتر بهش گفته هرروز نهار مرغ بخوره 

آقا پسرعمم رفته بود خونشون با خنده گفت ننه یه مرغه رو سر راه دیدم گفت به هاجر بگو بیاد منو بخوره😐😂🤦‍♀️





بی‌شعوره پسرعمم میدونم 😐😂

توی این روزهایی که زندگی دشوار شده، ملاحظه همدیگه رو بکنیم✨💙
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز