سلام ... میدونین چرا آدم از اینکه کسی پشتش رو بخارونه لذت میبره ...میدونی چرا وقتی غمگینیم دوست داریم کسی پشتمون رو بماله ..یا وقتی بیماریم از ماساژپشت و کتف احساس خوبی داریم ... میدونی چرا وقتی میخوان کسی رو تشویق کنن میزنن پشت کتفش ؟ یا وقتی همدیگه رو بغل میکنیم کتف همدیگه رو لمس میکنیم ...یکی از هزار دلیلی که میشه آورد اینه که کتفهای ما محل بالهای زمان فرشته گونه گیمونه ... و هنوز کتفهامون حافظه زمانی را که در بارگاه ملکوت و بهشت سر میکردیم و در امنیت کامل و در پناه خدا بودیم رو درخودش حفظ کرده ... به همین زیبایی ... ما با به یاد آوری امنیت در ضمیر ناخودآگاهمان احساس خوبی پیدا میکنیم ... و وقتی که میخواهیم همدیگر را تسکین بدیم و تشویق کنیم او را با لمس کتفهایش به یاد آوری گذشته ملکوتیش وامیداریم ... گذشته ای که در آن جز خدا و عشق وامنیت هیچ چیز دیگری نمیخواستیم ....
میدونین چرا بچه همه حیوانات به محض اینکه به دنیا میان میتونن با والدینشون ارتباط برقرار کنن ولی بچه آدم نمیتونه در بدو تولد حرف بزنه و حثی یم حرف از الفبا رو هم نمیتونه بگه تا حد اقل 6 الی7 ماه بعد به زور زبون باز میکنه و به زحمت همراه تکامل بدنش صحبت کردن را فرا میگیره .... یک از هزار دلیلش اینه که ما وقتی به دنیا میایم کل اسرار ملکوت را میدانیم و چون باید این اسرار حفظ بشه از سخن گفتن برحذر هستیم ... ماهها طول میکشه تا ملکوت را فراموش کنیم وقتی که مطمئن شدن که کاملا حافظه ملکوتیمون خاموش شده و زمینی شدیم اون وقت بهمون اجازه حرف زدن میدن ... پس برای بچه هایی که دیر به حرف میان نگران نباشید ....!!
میدونین چراوقتی غمگینیم گریه میکنیم ؟ چون گریه اولین واکنش زمینی شدن ماست و اون موقع نهایت غم رو بخاطر جدا شدن از ملکوت تجربه کردیم ...پس هروقت غمگینیم یادی از اون حافظه ی کمرنگ مارا وادار میکند تا اون تجربه زمینی رو دوباره انجام بدیم و گریه کنیم ...
حالا بچه بیماری که به سختی زندگی میکنه یا بیماری سخت وکشنده ی داره.یا در نوزادی یا جنینی فوت میکنه کجای این قضیه است ... ؟ او که گناهی نداره ؟ او که هنوز آموزشی ندیده که بخواد آزمون پس بده .... او که اونقدر زنده نمیمونه که این دنیا براش بشه کلاس دانشگاهی ...اینو چه طوری توضیح میدیم ؟
جواب اینجاست .... نگران این نوزادان نباشید ... آنها در حافظه ملکوتیشون غرق هستند ... آنها حفاظت شده هستند و چون کاملا با زمین ارتباط ندارند دردها را به شدتی که ما در زمینی شدگیمون حس میکنیم حس نمیکنن .... اونها در یک لفافه نور پیچیده اند و درد ها نمیتوانند او را خیلی آزار بدهند ... آمدن و رفتنشان از این دنیابرایشان درد آور نیست و مثل یک خواب است .... بعضی از این نوزادان توانایی زندگی زمینی را ندارند و در اصل فرشته گونه ا ند و حتی نمیخواهند به دنیا بیایند و تنها اینجا مامور آزمونهای الهی برای زمینیانی هستد که حکم والد شان را دارند .بعضی هایشان به دنیا میآیند اما توانایی دورشدن از ملکوت را ندارند و زود برمیگردند .... و بعضیهایشان معلمهای بزرگی هستند که در غالب کودکان بیمار به تربیت والد زمینیشان مشغولند و به محض اتمام ماموریتشان برمیگردند ... و در ملکوت حافظه ی درد زمین را از یاد میبرند ...!
اونهایی که کودک بیمار دارید و اونهایی که نوزاد و یا جنینی را از دست داده اید ...آنها مال شما نیستند .روحهای متعالی هستند که به عنوان امانت و گاهی امانت دار به دامان شما راه یافته اند ... . نگران آنها نباشید .خدایی دارند از مادر مهربانتر و شما مسئول بیماری و یا شفای آنها نیستید ... فقط درسها را بگیرید و به خدا بسپارینشان ... عشق مادرانه شما بزرگترین آزمون خداست ...آزمون صبر و امید و ایمان و گاهی سخت تر همچون آزمون کفرو شرک و امید به غیر خدا بستن .. دلتنگی نکنید .در رستاخیز آنها در بارگاه ملکوت بنا به آشنایی زمینیشان با شما برایتان دست تکان خواهند داد و آنجا میبینید که اگر درسهایشان را فراگرفته باشید چه سربلند و پر افتخار به پیشوازتان در آستان بهشت خواهند آمد و آغوش گشوده وکتفهای شما را لمس خواهند کرد ...
چقدر شیرین ...
التماس دعا ...مریم
خدایا ... خودت رو از من نگیر ...