این خواهر من بچش چند سال از من که خالشم بزرگتره ولی از بچگی ب من حسودی میکرد..بابام مثلا یه کیک برا من میخرید این عفریته خیلی حسودی میکرد انگار نه انگار ک من جای بچشم...از اولم من کوچیک بود هی باش دعوا کردم اونم کینه ی منو برداشت..کلا خیلی زیاد کینه ایه و با هیچ کس نمیسازه و همه رو مقصر جدا شدنش میدونه..اینارو بخونید برم سر جریان اصلی
خلاصه فقط پولاشو جمع میکنه یا برا خودش مغزجات میخره و کلاسای مختلف میره و به خودش میرسه حسابی ...قدر یه دیو شده...بارها شده سعی کردم باهاش رابطمو خوب کنم اما اون خیلی خیلی کینه ایه همش از من نفرت داره انگار ک غریبه اس و از یه گوشت و خون نیستیم