نزدیک زایمان شروع کردم به تمیزکردن خونه و یه خونه تکونی کوچولو
روز سه شنبه بود دیگه کارهای پایانیمو کردم
جاروبرقی و دستمال کشیدم ، خونه برق میزد ولی شب حالم خیلی بد شد نا نداشتم شام بخورم، شوهرمم یه نیمروی زد و خوردن و خوابیدیم.
صبح با صدای اذان بیدار شدم، پاشدم برم وضو بگیرم یهو خیس شدم، گفتم لابد ادرار بوده نتونستم کنترل کنم چون خیلی زیاد نبود
خلاصه لباس عوض کردم و نماز خوندم و خوابیدم
ساعت 12 بیدار شدم دیدم لباس زیرم خیسه
و لک خون هست، چند قدم راه میرفتم خیس میشدم
فهمیدم بله کیسه آبه
با همسرم تماس گرفتم گفت تا 1 میام
تو این فرصت تخت ها رو مرتب کردم و دخترمو حاضر کردم و خودمم یه دوش گرفتم
نا گفته نمونه هردائم آب میومد
ولی کم کم
بالاخره همسرم اومد
دخترمو گذاشتم خونه ی مادرشوهرم
و با مامانمم تماس گرفتم که آماده باشه ، اگه بستری شدم همسرم بره دنبالش و رفتیم بیمارستان
وقتی ماما معاینه کرد گفت کیسه آب پاره شده و دو فینگری
لباس داد که بپوشم
رفتم پیش همسرم و باهاش خداحافظی کردم و به مامانم زنگ زدم که بیاد
لباس هامو پوشیدم و رفتم بخش زایمان