2777
2789

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

عزیزم خدا دورازجون ب ادم سرطان بده ولی جن ن.درکل اگ بخوام همه چیو بگم اینجا جانمیشه.ولی چن تا چیز کو ...

 خدا نصیب نکنه پس خیلی سخت گدشته بهش بنده خدا الان بهتر شده کارخاصی انجام دادین براش 

اکی وجود داره  فقط نمیدونم چرا تو کل ایل و طایفه و دوستا و اطرافیان در چند قرن اخیر ما یدونه ه ...

واقعا متاسفم نمیدونم چی بگم.الهی ک تا اخر نباشه تو خونوادتون.ولی خدا ایکاش یجوری ثابت کنع ک وجود داره.ما خودمونم همچین چیزی ندیدیم تا اینکع زنداییم اونجوری شد

😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑 جدی؟!!!! باور کن نمیدونستم!!!!! مذهب چرا؟!!!! ای بابا 

نمیدونستید ایرادی نداره

اسلام میگه جن وجود داره البته نه درچارچوبی که دوستان میگن یعنی جسمش برای انسان قابل دیدن نیست چون احتمالا از جنس پلاسما باید باشه

قابلیت تصرف زندگی ادمم نداره ولی میتونه تاثیرات معنوی بذاره

سوره ناس:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿۱﴾

بگو پناه مى برم به پروردگار مردم (۱)

مَلِكِ النَّاسِ ﴿۲﴾

پادشاه مردم (۲)

إِلَهِ النَّاسِ ﴿۳﴾

معبود مردم (۳)

مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿۴﴾

از شر وسوسه‏ گر نهانى (۴)

الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿۵﴾

آن كس كه در سينه‏ هاى مردم وسوسه مى ‏كند (۵)

مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿۶﴾

چه از جن و [چه از] انس (۶)

کیمیا فاطمه دختره،،،،چرا میگی پسره😐☺

،😂😂😂😂😂

هههه نمیدونم چرا فک میکنه من پسرم ولش کن ههه خودت خوبی عشقم ؟ 😍😍😍😍

خوشحال میشم رایگان بتونم کمکی ب کنکوری ها بکنم🥺❣️ 

 خدا نصیب نکنه پس خیلی سخت گدشته بهش بنده خدا الان بهتر شده کارخاصی انجام دادین براش 

الهی آمین.الان خودش میدونه چیا شده بود.بهم  گف تورو دختری نورانی میدیدم با چشای آبی.بردیم پیش جن گیر

 

ما یه روستا داریم که همیشه بعد از اتمام امتحانات تابستون به روستا پیش پدربزرگم می رفتیم یادمه اون سال بعد از پایان امتحانات ثلث سوم قرار شد که خانوادگی بریم دهمون.

ده ما حدود چهار ساعت با شهر تبریز فاصله داره و یکی از سرسبزترین و زیباترین روستاهای شهرستان هشترود می باشد.ماجرا از اونجا شروع شد که من با پدربزرگم برای آبیاری درختان ومزرعه راهی شدیم البته اون موقعه من هشت سال بیشتر نداشتم بعد از آبیاری پدربزرگم از من خواست که سوار دواب (الاغ) شده و به روستا برگردم من هم سوار شده و راهی روستا شدم .مسیر مزرعه تا روستا هم یک مسیر حدود بیست دقیقه ای و پر از درخت و باغ و دره بود فکر کنم ساعت حدود دو یا سه ظهر بود

وهمه جا هم سوت و کور بود و من هم به صورت یه وری سوار الاغ شده بودم و در حال سوت زدن بودم و مسیر رو به آرومی طی می کردم که یهو صدای دهل و آواز سورنا(به ترکی زرنا میگن) رو شنیدم صدا ضعیف بود ولی هرچه جلوتر میرفتم صدا بلند تر می شد تا این که یهو اون ور باغ مردا و زنای کوتاه قدی دیدم که داشتن میرقصیدن انگار که عروسی گرفته باشن. قدشون کمتر از یه متر می شد.اونا مثل کردها دست به دست هم داده بودند وگروهی می رقصیدن و بعضیاشون هم فقط نیگا می کردن و یکی هم دهل می زد و یکی هم زرنا من حدود۲۵-۲۰ متر با اونا فاصله داشتم قیافه هاشون از دور مثل آدم بود ولی

قد

من خوبببم   توچی  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792