دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهد شدكوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود بردمن پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين مي نوازد، آرام، آرام. پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد
سلام بچه ها لطفا کمکم کنید من دو سال پیش موهام شپش گرفت موهام تا کمرم بود بعد شپشو حل کردم رفتش اما خوب موهای سرم.یه شکلی شدن نمیدونم چجوری توضیح بدم بعضیاش کلفت شدن یه جوری ان موی عادی نیست یه نفرم گفت چون برای درمان شپشت چیز میز مختلف زدی اینجوری شده و نمیدونم چرا بعضی موهای زانوم مثل این مو کلفتا در میان زانوم دونه های سفید زد و خارید که دکتر گفت خشکیه با تجویزش دونه های سفیدش رفت و خارششم کم شد اما خوب خارشه مونده بعد الان موهام کوتاهه پسرونس. الان هفت ماهه که یهو ابروهام که یه جورایی کلفته و مژه هام که بلندن ولی کم پشتن یهو ریزش شدید گرفت ابرو و مژه ام دونه های سفید توی ابروهام میزد و.دورش روزی تا 20 تا میریخت! توی مژه هام نوکش یعنی قسمتی که چسبیده به پلک اصن انگار یه چیزایی چسبیدن هرچند تمبز میکنم روزانه ولی روغن زیتون میزدم قبلا درستشون نکرد دو ماه شایدم بیشتره که دارم میرم دکتر گفت شورس ولی خوب نتیجه ای نگرفتم الان روزی ده تا اینا از ابروهام میریزه هرجفتشون خیلی کم پشت شدن از این محلولا ام زیاد استفاده کردم دکتره ام.میگه ازمایش نداره این چیزا نمیدونه چرا خوب نمیشه اگه پیشنهادی دارید لطفا بگید ممنون اگه دکتری هست لطفا راهنماییم کنه❤
نه عزيزم حالا إشكالي نداره همينجا بگو هرچى ميخواستي بگي
دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهد شدكوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود بردمن پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين مي نوازد، آرام، آرام. پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد
سلام بچه ها لطفا کمکم کنید من دو سال پیش موهام شپش گرفت موهام تا کمرم بود بعد شپشو حل کردم رفتش اما ...
تهراني؟
دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهد شدكوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود بردمن پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين مي نوازد، آرام، آرام. پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد