من از صبح تا ۵.۳۰ سرکار بودم. وسایل یه سالاد ماکارونی سفارش دادم تا برسم خونه بیاد . ریحون و گوجه و پنیر و سیر و آبلیمو و ... داشت ... شوهرم گفت من خرید سوپریا رو میشورم.بعدم گفت همه رو شستم . منم دوش گرفتم اومدم ریحونها رو ضدعفونی کردم. میکس کردم. ماکارونی جوشوندم. یه دو ساعتی مشغول بودم. غذاهه خیلی زحمت داشت بچه ها...
تموم که شد گذاشتم تو یخچال سرد شه . دیدم تازه شوهرم میگه من بسته ماکارونی رو نشستم!! . منم با اون دست آلوده که به بسته ماکارونی زدم ریحون برگ برگ کردم ریختم تو غذا. غذامم سرده حرارت ندیده. ... به یخچال دست زدم میوه خوردم....
رسما اون همه زحمتم حروم شد. غذام حروم شد. خستگی تو تنم موند
الانم که می بینم ناراحتم میگه سر یه غذا چرا اینجوری میکنی؟
نمی فهمه چقدر خستگی تو تنم مونده