بخدا منم گفتم حوصله ندارم اون روز خالم گفت دلم واسه کیکات تنگ شده گفتم وسیله بخر دستمزد بده برات درست میکنم گفت هم وسیله بخرم هم دستمزد بده میرم بیرون میگیرم منم گفتم کار خوبی میکنی بعد گفت دلم واسه کیکات تنگ شده منم گفت پس باید پول بدی میدونی بحث پول نیس رفته بود گفته بود میخواستم برم خونه ما منم گفتی بخاطر کرونا کسی رو راه نمیدم خب باید بخودم بگم ن ب دیگران