سلام بچه ها تعریف کنید... دور هم باشیم
هیج
اومدم سوتی ها رو بخونم
سوتی زیاد دادم ولی شرم آور نبوده
خونه پدرشوهرم بودیم برادرا خواهرا همممه بودن
منو شوهرم داشتیم اروم حرف میزدیم گفت خانوم لواشک خریدم برات گفتم ببینم گفت نه دیگه نشد
بلند گفتم بده بخورمش دیگه
همه اینجوری😳
شوهرم🤤
من🤐🥴
یه بار جو گرفتمخونه عموم زود زود کار میکردم 😂😂
خوردم زمین جلو همشون که نشسته بودن .عمومگقت به خودت رحم کن دختر اونا رو ولش کن😐
خواهر دوستم خیلی دختر شیک و باکلاسیه این عقد کرده بود نامزدش اومده بوده خونه شون اینم طبق معمول شیک و ارایش کرده میوه برمیداره میبره تو اتاق پیش نامزدش موقع ای که ظرفو میذاره زمین م ی گ و زه بعد شروع میکنه چاقو و بشقابا رو به هم زدن نامزده هم بهش میگه باشه بابا صدای بشقاب بود بشین دیگه
من یه بار میخواستم بگم یارو به طرف گفته پدر مادرتون رو سالمندان نبرین پدرت زحمت کشیده بزرگت کرده اشتباهی گفتم زحمت کشیده درستت کرده🙊🤦♀️😄
خونه ما درشوهرم بودم به داماد شون گفتم فلانی لاشو واکن بزارم وسط. سفره انداخته بودند میخواستم پارچ آب روبزارم توسفره وسط دیس ها. خیلی خجالت کشیدم وشوهرمم خیلی غر زدبهم اون شب
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
