منم زن عموی سابقمو دیدم خیلی خوشکلتر شده بود باچه ذوقی گفتم زن عمو خوبی اونم گفت دیگه زن عموت نیستم با این اسم صدام نکنید
عموم اصلا حاضر ب ترک نشد .گفت امام زمان هم بیاد بگه ترک کن نمیکنم
اشتباه کرد زنش واقعا زن بود
خیلی با مرام و معرفت بود
فک کن من زایمان کردم اومد احوالپرسیم دوبار کادو آورد
هر کس تو فامیل ضامن برا وام میخواست این بود هرکس پول قرض میخواست بود .خرج خونه رو هم خودش میداد ولی نتونست دیگه تحمل کنه
دختر خاله ی شوهرم بود خیلی با شوهرش دعوا داشت یعنی از چشم شوهرش به کل افتاده بود بعد این شوهرش بردتش خونه ی باباش تا طلاقش بده دوماه خونه ی باباس بود بعد معلوم شد حامله ست بعد پدرشوهرش میاد دنبالش ولی شوهرش کاری بهش نداره شوهره برا خودش یه زن ۴۰ ساله رو صیغه کرده بود.بعد نقشه کشیده بودن.بعد این دختره که اسمش زهراست مثلا بچه شو دنیا میاره تا ده روز خونه ی مادرش میمونه بعد شوهرش میگه زهرا بچه رو وردا بریم خونه ی خودمون زهرام بچه رو میپوشونه و بغلش میکنه که نزدیک خونشون میشن شوهرش میگه زهرا بچه رو بده من تو برو درو باز کن تا بچه رو بهش میده شوهره فرار میکنه که همون نزدیک خونه یه ماشین وایساده که یه زنم توشه سوار ماشین میشه فرار میکنه اون زنه که تو ماشینه همونه که صیغش کرده و با اون نقشه دزدیدن بچه رو کشیدن.اون زهرای بیچاره اون روز صد دفعه بیهوش میاد و بیهوش میشه و خواهرشوهراش میزننش ویگن تقصیر تو بوده داداشم اینجوری شده یه زن که تازه زایمان کرده رو هر بلای سرش میارن. عاشق بچش بود فقط ده روز بچش تو بغلش بود و ازش دزدیدن و اونم پدرمادرش برش میگردونن خونه و اون شوهرش طلاقش میده و دیگه بچشو نمیبینه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
