خدا بهت صبر بده.دخترعموی شوهرم با شوهرشو دوتا پسرش بدترین مهمونم بودن.یه هفته خونمون مونده بودنو نمیرفتن.شوهرم از روز سوم دیگه تحویلشون نمیگرفت وآدم حسابشون نمیکرد ولی ککشون نمیگزید.دوتا بچه ی بی تربیت ویه مادر روانی که مشت مشت قرص اعصاب میخورد.هر شب با شوهره برنامه داشت😑انقدر راحت بودن که نگو شوهره تو دیس غذا میخورد😐اصلا وحشی به تمام معنا.ساعت ۳شب باباش فوت کرد زنگ زدن برگرد ایناهم با بی میلی جمع کردن رفتن شوهره هم هی غر میزد بابا الان وقت مردن بود😐فردا میخواستم برم جمعه بازار🤦♀️روح باباش شاد مارو نجاتمون داد
مهمون داشتیم میاد ۳ ماه تابستون میمونن، کل عید میمونن ، کسی فوت کنه تا چهلم ش میمونن ، بعد جالبه خونه متوفی م نمیرن میان خونه ما
اوایل ازدواج دختر داییم و شوهرش و دوتا
۴ تا بچه رو چه طوری بزرگ میکنی عزیزم ؟؟سخت نیست ؟؟
چه صبری دارین مادرشوهر من تنها اومد دو شب موند من سر درد گرفتم از صبح زود پاشدن و صبحانه درست کردن
چجوری تحمل میکنید
دو تا سرفه کنید بترسن برن
رفتیم ی شهر با همسایه اشنامون دوست شدیم زن تنها بود با دوتا پسر داشت اومدن خونمون چند رور موندن زنه بدحجاب بدسلیقه اعتیاد اخرش انگاری خواهرش تو شهرمون بود اومد پیداش کرد کلی حرف بدوبیره بهم زدن و رفت😂😂
چه نسبتی باهاتون دارن مگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
