صبح امتحان وایساد جلوی در گفت نمیذارم بری
باید بین من و دانشگاه یکی رو انتخاب کنی. اون روز من حتی دیگه ازش متنفر نبودم. با نیشخند وایسادم زل زدم به چشماش و گفتم چی فکر کردی؟؟؟معلومه که دانشگاه رو انتخاب میکنم. شوکه شد نشست زمین
من رفتم امتحانمو دادم و به مادرم گفتم میخوام طلاق بگیرم
اما وقتی گریه های دخترمو دیدم باز پشیمون شدم😔