۹ ماهه اقدامیم
۲۵ آبان موعدم بود، شبش شکم درد عجیبی داشتم حتی نوار گذاشتم خوابیدم و شوهرم فکر کرد پریود شدم و خورد تو ذوقش
میخواستم صبح زود پاشم بیبی بزنم و اگه مثبت بود بزارم تو جیب شوهرم که سر کار ببینه..
که خواب موندم و نشد..
بعد از رفتنش بی بی زدم و مثبت شد و کادوش کردم.
بهش زنگ زدم و گفتم پریود شدم و کلی آه و ناله.. که اونم دپرس شد اما گفت اشکال نداره ماه بعد..گفتم عصر میرم دکتر که به دکترم بگم که این ماه بازم نشد..در حالیکه در واقع میخواستم برم بگم بیبیم مثبت شده و آزمایش و سونو بنویسه برام..
گفتم از سر کار خواستی بیا دکتر دنبالم باهم بر گردیم خونه.. قیافه ش واقعا دیدنی بود که چقدر از دکتر اومدن و اقدام و ... خسته و کلافه س... دلیل ذوق زدگی منو نمی دونست.. اومدیم خونه و بیبی کادو شده مو بهش دادم و خودم رفتم تو اتاق تا چندین ساعت صدای خنده ش بند نمی اومد.. اصلا به ذهنشم خطور نمیکرد که کادوش بیبی چک مثبت باشه...
حس خوبی بود برا همه ی کسایی که آرزو دارن آرزو میکنم این حس خوبو تجربه کنن