کیا ازخانواده شوهرراضی هستن کیانیستن؟؟

یا ابلفض این دیگه چه  مدلشه !

خیلی حسودن راضی نیستم

👌👌😂😂😂😂😂

من باشون خوبم اونام خوبن خداروشکر

خانواده ی شوهرم فوق العاده ان. 

مادر شوهرم حتی بیشتر از مامانم هوامو داشت بعد زایمان، مامانم ۳ روز فقط پیشم موند ولی مادر شوهرم خیلی بهم کمک کرد و من بچه نمیخواستم و از لحاظ روحی داغون بودم، مادر شوهرم گفت اگه بخوای میتونم بچه ها رو با خودم ببرم که به مرور بتونی با شرایط جدید کنار بیای و بچه های من ۲ ماه پیش مادر شوهرم بودن. خیلی دوسش دارم. 

همه شون خوبن. از اینایی هستن ک جواب بَدی هم با خوبی میدن.

ولی با جاریم خیلی اکی نیستم. چون خیلی دوروعه و من از ادمای دو رو بیزارم.یه بار بهش گفتم پیش من بدِ کسی رو نگو چون ذهنیت منم نسبت به اون ادم خراب میکنی و من هم کمکی درمورد ارتباطتت با اون شخص از دستم برنمیاد پس وقتتو تلف نکن. کلی بهش برخورد و اون ادم سابق نشد هیچوقت.(ینی هیچوقت دیگه با من گرم نگرفت)

من راضیم ولی کاش پولدار بودن  

من راضی ام، کاری ب کارشون ندارم اونا هم همینطور

راضی نیستم و نخواهم بود ... با این حال که آدم خیلی با گذشتی هستم اما وقتی دیدم تمام کارهایی که برای من بد بود برای دخترشون خوب و برازنده است و جای شکر و فخر فروشی هم داره ..قلبم ازشون شکست ، تو زندگیم نیستن ، تو برخوردهای محدود مون هم احترام می زارم ولی نمیبخشمشون هرگز ، چون بهترین اوقات زندگیم به ناراحتی و غصه طی شد و آسیب اون دوران تا همیشه هست ....

روزی ده بار نفرینشون میکنم خونشون بشه عزا خونشون. عزا 4 نفرشون را با هم تو خونشون بگیرم

من خیلی نگرانم احتمالا عید یا قبل عید برم سرخونه زندگیم شوهرم همه جوره خوبه اما بزرگترین نگرانیم خانوادشن چون مطمئن نیسم ازشون، میترسم از دخالتشون چون خیلی لوسن و کل خرجشون رو شوهرم میده در صورتی ک کل خانوادش کار میکنن و دستشون ب دهنشون میرسه ، حتی ی کبریتم با پول خودشون نمیگیرن 

بخایم حسابشو کنیم اره راضیم 

ولی خب چون توی جمعشون بزرگ  نشدم اصلا از رفتارشون خوشم نمیاد🙁😂😂😂😂

ولی خدایی برام مادرشوهرم سنگ‌تموم میذاره درسته مریضه بعضی وقتا ی چیزای میگه ک سنگ دونصف میشه ولی هرچی میام جوابشو بدم نمیتونم اینقدر خوبی  درحقم کرده ک هربدی بهم کنه جلو چشمم نمیاد 

مخصوصا برادرشوهرام واااقعاااااا گلنننننن از گل هم گل ترنننننن 

خب با شوهرت حد و مرز مشخص کن.پدرشوهرت در قید حیات مگه نیست؟

نه چون خیلی اذیتم کردن 

شوهرم به شدت عاشقم بود از حسادتشون همش بدگوییمو پیشش کردن دنبال بهانه برای دعوا با من بودن و بدترین حرفها رو بهم زدن از منی که همه دوستم دارن یه توسری خور بی اعتماد به نفس ساختن. چندبار زندگیم رو تا مرز طلاق پیش بردن شوهرم رو کشیدن طرف خودشون و از من دورش کردن و ازم تو ذهنش دشمن ساختن. تو کل زندگیم دخالت دارن و همه این رفتارها رو در ظاهر دلسوزی و مهربونی کردن و شوهر نفهم دهن بین من گوش به فرمانشون. پیش خودشونم فکر میکنن دلسوز ترین و بهترین آدم هستن و رفتارهاشون کاملا درست و بی عیب و من سرتا پا عیب و ایرادم. چقدر خوبی کردم و میکنم چه رفتارهایی دیدم و چه حرفهایی شنیدم و بخشیدم... 

بخشیدم که خودم آرامش داشته باشم... 

بخشیدم چون احمقانه شوهرم رو دوست دارم...

ببخشید دلم خیلی پر بود

من راضیم ادمایه خوبی هستن شوهرم خیلی کمکشون میکنه از نظر مالی منم مخالفتی ندارم بلاخره پدر مادرش هستن

راضی نیستم دلیلش زیاده

یکی اینکه ابدا راضی نیستن شوهرم برا اسایش من و دخترم تلاش کنه

از نظر شون اول خونواده است بعد زن و بچه

وقتی شوهرم برام گوشی خرید مادرش زنگ زد عصبی شد از دستش

ولی چند وقت بعد بهش سفارش داد برا بچه های خواهرش گوشی بخره. یعنی شوهرم برا خواهر زاده هاش گوشی بخره

در کل مادر شوهرم از نظر شخصیتی ادم نفرت انگیزی هست. خواهر شوهر خواهر شوهرم  طلاق گرفته هرجا میشینه با ذوق و اب و تاب از طلاقش میگه. ذوق داره که شکست خورده

فکر میکنه چون سیده و نماز میخونه جاش تو بهشته در حالی که حتی معنی نمازی که میخونه نمیدونه. مدام در حال تهمت و غیبته

فامیل پدر شوهرم باهام گرم میگیرن و دوسم دارن هرکی پیش اونا ازم تعریف میکنه انگار بهشون فحش ناموس میدن. اخرش میگن نه با تو نبودن قبول نمیکنه

نوه عموی شوهرم یه بچه 3 ساله هست تو مراسم باهام گرم گرفته بود بد بخت داشت میترکید . در یک کلام بخیله و تنگ نظر