پارسال دوتا برادر شوهرام دقیقا بعد از فوت مادر شوهرم خییییلی شوهرمو اذیت کردن و رو ب روی طباخی ما،یه طباخی زدن و نون همسرمو آجر کردن..همسرمم ته تغاریه و مادرش خییییلی دوسش داشت...دو سه شب بعد از این اتفاق اومد ب خاب شوهرم وو شوهرم دست های مادرشو دیده ،دیدع دوتا انگشت نداره..گفته مادر دوتا انگشت هات چرا نیست..گفته کندم انداختمشون دور...
بعدن ک تحقیق کردیم دیدیم انگشت ینی فرزند و فهمیدیم ک مادرشوهرم از اون دوتا خیلی ناراحته و کنده انداختشون دور