خیلی ها نمیدونن و کوتاهی میکنن گاهی اوقات... من یادمه یکی ازفامیلامون تعریف میکرد که مادرم سکته قلبی کرد و فوت کرد، گفت فرداش بعد مراسم تشییع جنازه، وقتی اومدیم خونه، دیدم دستبندم نیست، گفت همه جارو گشتم و یه لحظه به دلم افتاد نکنه تو قبر افتاده... گفت هرچی به پدرم و خواهرام و دادلشام گفتن قبول نکردن نبش قبر کنیم، گفت باهزار بدبختی راضیشون کردم و به دفتر آرامستان گفتیم و باهزار بدبختی نبش قبر کردن... گفت یه لحظه صدای داد و فریاد بلند شد که مادرتون زنده اس داره نفس میکشه، گفت سریع اورژانس خبر کردن ولی تنفسشون ضعیف بود، میگفت سریع اوندن و اکسیژن وصل کردن وبعد دوروز مامانم بهوش کامل اومد و ازقضا، دستبنده تو قبره بوده🥺🥺🥺🥺🥺
چن شب پیش دختر عمم ک فوت شده اومد ب خوابم گفت یه کباب خوردیم خیلی خوشمزه بود وشب بعدش باز اومد ب خوابم و شالم رو برداشت برد نمیدونم یعنی چی
خواب کسی که فوت کرده نه اما...مامانم بچگیاش خواب دیده که یه موجودعجیب که بال داره اومده بهش گفته خونه فلانی کجاست؟مامانم میگه انگار فرشته عزراییل بوده.
بعد میگه ازخواب که بیدار شدم گفتن همون فلانی فوت شد!!!
من خواب دیدم داییم گفت ۵۰ سال دیگ میای اینجا یه قلعه بود از این ها ک تو یزد هست همه ی مرده ها نشسته بودن ب این دیوار ها تکیه داده بودنو حرف میزدن روی بالشت هایی ک خراب شده بودن
من خواب دیدم یکی از فامیلامون که زنه بهم میگه شهناز یکی از فامیلمونه میگه داره زایمان میکنه در صورتی که بیچاره اصلا بچه دار نمیشه نمیدنم شاید بارداربشه
