یکسالشه شیر ندارم بدم بچم هی میرفت بالشتشو میاورد شیر بدم منم هیچی نداشتم سرگرمش میکردم غذام نخورد هشت ساله عروسی گرفتم هنوز یبار گوشت نخریده توخونه هیچی نیست هنو طلبکارم هست که چرا هیچی درست نمیکنم خب وقتی نه مرغ هست نه گوشت هست نه برنج نه حبوبات من چی درست کنم دیگه دل و دماغ خونه تمیز کردنم ندارم صبح تاشب ضعف میکنم از گرسنگی هیچی نیس خونه بچم یسره گرسنشه نه که پول نداشته باشه ها به اندازه خرید اینجور چیزا هست ولی نمیخره اینارو امشب بهش گفتم هنو عصبانی ام شد میگه باز نکشیدی که سگ شدی(یه اصطلاحه قدیمیه که ینی موا.د بهت نرسیده سگ شدی وقتی میخای به یکی تیکه سنگین بندازی اینجوری میگن)خیلی بهم زور اومد که بچم دوساعت میک میزنه و شیر ندارم هرچی گریه میکنم دلم اروم نمیشه