مثل دایی من. رنج و سختیش رو پدر و مادر من کشیدن، داییم داره با پولشون راست راست میگرده و زندگی میکنه. حتی حاضر شد شهادت دروغ بده که به هر شکلی شده از چنگشون دربیاره، پولی که به پدرش یعنی پدربزرگ من میداد هم تا قرون آخرش رو مینوشت پاش حتی پول بیمارستان رو مثلا! حالا باز خوبه دایی شما زبونی میگه که پول مادرته مثلا.