منم امسال با هزار امید و اینکه می خواستم جواب زحمات پدرم مخصوصا رو بدم برم سر کار کتاب خریدم خوندم بومی گزینی اومدم واقعا انگار با چکش زدن تو سرم کلی گریه کردم احساس ناامیدی
خیلی سخته اینکه بخاطر مادیات نتونی ب اهداف دیگه براحتی برسی
شما خیلی سربسته از احساسات در رابطه و عدم داشتن شغل گفتید من ربطشون رو نتونستم بفهمم ک بخوام نظرمو بیان کنم ولی میدونم هم دلتنگی سخته هم تلاش برای رسیدن ب شغل و ...
برای هر دوش باید اول خودتون قوی باشید
میدونم جلوی احساسات رو نمیشه گرفت ولی با گریه و ناراحتی زیبایی روحی و جسمیتون آسیب میبینه
گریه ی اندازه ک بیشتر بشه تاثیر بدی روی روحیت میزاره
برای شغل هم بدون تنها نیستی خییییلی ها امسال توی سایت ایران استخدام اومدن گفتن اگ قبول نشم نمیتونم خواستگاری برم چون هیچ شغلی ندارم واقعا دلم سوخت براشون
معلوم نیس با بومی گزینی چ تعدادیشون مثل من عقب کشیدن
ولی فقط می دونم باید جنگید ولی با قدرت
ان شاءالله حال دل همه ی جوونا و چشم انتظارا خوب باشه من جمله شما ببخشید اطلاعات زیادی نداشتم بخوام بهتر از این همدردی کنم