ده روز بعد زایمانم مثلا اومد کمک کنه من مادرم فوت شده
بعد دو سه روز من داشتم بچه مو شیر میدادم رو تخت یهو اومد سرم داد زد من بخاطر بچه ناخنهامو کوتاه کردم پیر هم نیستم دست و پام بلرزه برای چی بچه رو ندادی بغلم ، من شیر رو از دهن پسرم کشیدم که گریه کرد رفتم دستشو گرفتم و بوسیدمش و عذرخواهی کردم ولی اون پشتشو کرد به من و بدون خداحافظی گذاشت رفت و این پایه اختلاف و سردی رابطه من و همسرم شد تا الان که یکسال گذشته
نمیتونم ببخشمش تازگیا تو گوشی شوهرم اس مس هاشو دیدم که بدگویی و توهین به خانواده م بوده
منم تصمیم گرفتم تا عذرخواهی نکنه رابطه مو قطع کنم