دخترداییم دوست پسرش این شکلی بود. بهشم گفت ازدواج که کردیم خواستم برم سر کار در خونه رو قفل میکنم ببینم رفتی بیرون با چوب میزنمت.
الان هشت ساله باهمن دختر داییم منزوی و افسرده شده.
سه سالیه باهم زندگی میکنند و هر روز رابطه هم دارن.یعنی سو استفاده به تمام معنا. باهاش ازدواجم نمیکنه.حرفم نمیره تو گوش دخترداییم.