من چند ساله ازدواج کردم. هنوز بچه ندارم. از روزای اولی مه ازدواج کردیم شوهرم دنبال این بود بره مدافع حرم. بعد گفتن همه کسی رو نمیبرن. الان بعد چند سال باز امشب بهم گفت میزاری برم مدافع وطن .یه دوستی داره که میتونه به شوهرم کمک کنه بره دم مرز مدافع بشه.نمیدونم چی بگم
دوست من شوهرش چن سال پیش رفت اینا نامزد بودن رفت بعد چن ماه با بدن سوخته برگشت تمام بدنش سوخته بود افسرده شد کلا نامزدیشو بهم زد حتی نزاشت دوستم بره ببینتش😢😓
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بزار بره مگه تو خوشبختی و سعادتش نمیخوای این بهترین عاقبت بخیریه در ضمن همه که شهید نمیشن ابشالا میره و سربلند بر میگرده اگرم شهید بشه بدون شهدا زندن مثل مرده ها نیستن تاثیرش رو تو زندگیت و وجودش حس میکنی شوهر منم میخواد بره
بهش بگو خیلی خود خواهی که میخوای منو تنها بزاری بری
اخه میدونی ادمی که چند ماه بعد ازدواج تو فکر رفتن بود من همش به این فکر میکنم پس چرا ازدواج کرد. کلا از زندگی کردن ساد نیست. همش به فکر مردن هست. نمیدونم چرا با من ازدواج کرد. خیلی هم میگفت عاشقمه
خب اگه از مرز کشور خودمون می خواد دفاع کنه خوبه. ولی سربازا که هستن. اگه میبینی هی کله ش بو قرمه سبزی می ده قبل بچه دار شدن باهاش طی کن . اون بچه گناه داره