لباسهای خواهرمو دادیم نیازمند مادرم فقط یدونشو برداشت چون میدیدیم غصه میخوردیم😥
لباسای پدرم با کفشش که نو بود و چندتا کت که فقط یکی دوبار پوشیده بود رو دادیم نیازمند😔 یه کت نگهداشتیم فقط که ازش یادگاری بمونه... لباسای زن عموم که اونم جوون غرق شد رو دخترش که ۱۲ سالشه اجازه ندادکسی کاریشون بکنه من فقط مرتب کردم گفتم بزرگ شدی هرکاری دوس داری بکن اونم گفت من میخوام بزرگ شم بپوشم نمیدم به کسی😔
روحش شاد.خواهرزاده منم چندماه پیش فوت کرد کلکسیون ساعت و عطر و ادوکلن و کراوتات و خلاصه از هرچی فکر کنی کلکسیونی داشت .خواهرم نمیتونست اونا رو جلو چشماش ببینه همه رو رد کرد رفت یادگاریا پدر دربیارن از صاحب عزا
راست میگی اصلا ادم تا وقتی خدانکرده عزیز نزدیکشو از دست نداده اصلا نمیتونه واقعا بفهمه چی تو دل داغ دیده میگذره ...من تو فوت پدرم وقتی دفنش میکردن با تمام وجودم درک کردم سوختن جگر که میگن یعنی چی😭😭
اما شوهرم با اینکه خیلی رسیدگیمون میکرد ولی قشنگ میفهمیدم که یجور سرسری با احساسم برخورد میکنه چون درکم نمیکرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
