درسته داداششه اما زشته ادم جلو پدرشم اینکارو نمیکنه برادر دیگه جای خود داره😑
میدونی غیرت چیه؟ غیرت حجاب و این چرتو پرتا نیست. غیرت حساسیت و اعصبانیت بی جا نیست . غیرت یعنی نزاری اشکش دربیاد. غیرت یعنی با کسی غیر خودت درو دل نکنه. غیرت یعنی نزاری دلتنگت بشه(:. نزاری دلش بشکنه غیرت یعنی به کسی غیر از خودت فکر نکنه یعنی به کسی غیر از خودت نیاز نداشته باشه به این میگن غیرت عزیزم. غیرت این نیست که بگن روسریتو بکش جلو... غیرت این نیست که بگن با جنس مخالف حرف نزن.. غیرت یعنی نزاره هیچوقت تنها باشی.. درکت کنه بهت اومید بده... غیرت یعنی این:) هی منو ریپلای کن بگو وای چه امضای باحالی داری تا یکی بیاد ببینه وقتی اومد ببینه بفهمه ایسگاش کردیم😂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من خیلی جاها جواب دندون شکن دارم! اما می دونم به جای دندون ممکنه دل بشکنه!!! واسه همونه که ساکت میمونم....تماس از دست رفته!؟ههه...من از دستشون ندادم! فقط زل زدم و جواب ندادم...در ضمن تویی که داری امضامو میخونی برای داشتن یه زندگی آروم همیشه این اصل رو رعایت کن..برای خود خودت زندگی کن نه برای مردم. خوش بااااشی
این کاربری رو با دندون تا حالا نگه داشتم😐حتی یکبارم قطع دسترسی شد با هزار مکافات برش گردوندم.پس آدم نفهم وقتی مخالف من نظر میدی رو پیام های من ریپ نزن یعنی نزن چون من اعصاب ندارم مثل بچه تو مهمونی هرچی دهنم بیاد میگم بهت🙂
❣ دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد..